به گزارش «تابناک یزد»،آشنایی و خواستگاری و ازدواج، همه چیز خیلی سریع اتفاق میافتد. جشنی برگزار میشود و دختر و پسر سر خانه و زندگیشان میروند. اول همه چیز خوب پیش میرود اما بعد از چند وقت به تدریج اختلاف ها خودنمایی میکنند و جنگ و جدلها آغاز میشود بچهای می آید تا کانون خانواده را گرم کند ولی حالا خود به مصیبتی تبدیل شده است اما کار به همین جا ختم نمیشود بعد از مدتی کش و قوس سرانجام مهر طلاق روی شناسنامه ها میخورد و پایان؟ نه. برای بچه این تازه اول ماجراست. او حالا یک عنوان تازه دارد بچه طلاق و حالا مسئله این است مادر یا پدر؟
طلاق و جدایی همسران از یکدیگر مسلماً بازتاب گستردهای را در میان اعضای خانوادههای هر دو طرف دارد اما نکتهای که غالباً در این میان نادیده گرفته میشود عواقب ناخوشایندی است که دامنگیر زندگی فرزندان زوجهای طلاق میشود. فرزندانی که به خاطر فقدان محبتهای خانوادگی و ناقص بودن بافت خانواده، دچار آسیبهای روحی ـ روانی و اجتماعی متنوعی می شوند که شاید تا پایان عمر بر نحوه زندگی خصوصی و جمعی آنان تاثیر خواهد گذاشت.
استادیار گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه یزد در این باره گفت: اکثر بچه هایی که تحت تاثیر طلاق هستند بعد از طلاق والدین در یک خانواده تک والد خواهند بود یا نامادری و یا ناپدری، تعدادی هم به پدر بزرگ و مادر بزرگ و در نهایت درصدی هم به مراکز شبه خانواده بهزیستی سپرده می شوند.
دکتر حمید سپهر با تاکید بر اینکه طلاق در ذات خود نمی تواند آسیب جدی به فرزندان وارد کند، گفت: زمانی که یک طلاق رخ می دهد قطعا نشان می هد آن زن و شوهر نمی توانند باهم به سازگاری برسند و طلاق بهترین به عنوان راه حل برای این زندگی متشنج پیش بینی شده است اما فرزندان نباید مورد غفلت، تبعیض و یا سایر رخدادهای ناخوشایند قرار گیرند و باید در محیطی سالم بدون آزار و اذیت تربیت شوند همانطور که فرزندان طلاقی هم هستند که از یک زندگی با ثبات و سالمی برخوردار شدند.
وی که سال ها در خصوص کودکان بی سرپرست و بدسرپرست کار تحقیقاتی و اجرایی کرده است با تاکید بر اهمیت پیشگیری گفت: در بحث طلاق همیشه به آموزش های پیشگیری از طلاق پرداخته شده در حالی که آموزش های بعد از طلاق، زندگی در جامعه و فرزندپروری بعد از طلاق دارای اهمیت ویژه ای است که تا کنون به ویژه در خصوص حقوق کودکان و فرزندان طلاق آموزش، تحقیق و بحثی صورت نگرفته یا بسیار کمرنگ و بی نتیجه بوده است.
سپهر ادامه داد: در صورتی که روی مباحث فرزندپروری در جامعه کار شود به طور یقین جامعه سالم تری خواهیم داشت.
وی با بیان اینکه شاید حضور یک کودک در خانواده متشنج و رو به طلاق بسیار آسیب زا تر از بعداز طلاق باشد،گفت: موقع طلاق و بعد از آن والدین به فرزندان توجهی ندارند قبل از طلاق هم به علت اینکه فرزند شاهد دعوای والدین است و حتی مورد خشونت والدین قرار می گیرد دچار مشکلات تحصیلی و رفتاری می شود در اینجا دادگاه خانواده می تواند برای پیشگیری از مسائلی که ممکن است بعد از آن برای فرزندان طلاق ایجاد شود مصلحت فرزند را بر فرمول هایی که هم اکنون در دادگاه ها رواج دارد ارجح بداند.
وی با بیان اینکه بسیاری از مشکلات فرزندان طلاق به علت رای نادرست دادگاه ها در تشخیص حضانت فرزند است، اظهار کرد: برای مشخص شدن حضانت فرزند دادگاه ها مصلح کودک را فدای فرمول های سنی و جنسی کودک می کنند و بر این اساس سرپرستی فرزند را به مادر و یا اغلب به پدر واگزار می کنند در حالی که شاید مصلحت کودک در این است که با مادر زندگی کند و از زندگی با ثبات تر و ایمن تری برخوردار شود تا اینکه با پدری پر مشغله و بی احساس بزرگ شود.
استادیار دانشگاه یزد تصریح کرد: بهتر است دادگاه ها نظر مددکاران اجتماعی را برای صدور رای حضانت فرزندان جویا شوند و بدون در نظر گرفتن مصلحت کودک آینده او با یک رای اشتباه دادگاه خراب نشود.
وی افزود: وقتی به تعداد فرزندان پذیرش شده از سوی مراکز شبه خانواده بهزیستی توجه می کنیم مشاهده می شود درصد کمی از این بچه ها یتیم هستند در حالی که ما بقی یا به علت بدسرپرستی و پدر و مادر مجرم یا معتاد به مراکز انتقال داده شده اند و یا فرزندان طلاق هستند.
وی گفت: طلاق لزوما نباید موجب مشکلات برای فرزندان طلاق شود و طلاق را عامل مشکلات آنها دانستن یک نوع فرار از مسئولیت است و این در حالی است که حتی سیستمی برای حمایت از حقوق کودکان نداریم حتی دادگاه هم مصلحت کودک را در نظر ندارد و حساسیت ها در برابر حقوق کودک در ایران دچار ضعف است.
وی گفت: از حقوق کودکان برخورداری از آموزش،تحرک، تفریح و بازی،ارتباط مناسب با دیگران و والدین است در حالی که در کشور ما علی رغم اینکه حساسیت هابرای حقوق کودکان ضعیف است تنبیه های بدنی به ویژه در مدارس را شاهد هستیم که در همین شهر یزد هم رخ داده است به طوری که معلم کلاس اول ابتدایی با خطکش در کلاس حاضر می شود و مدیر و معلم با همکاری هم این موارد را علنی نمی کنند و آموزش و پرورش برخوردی جدی با این موضوع نداشته است در حالیکه فقه شیعه هم مخالف تنبیه بدنی است.