نیلوفر صالحی ابرقویی
تلاش نشریات
و خبرگزاریهای محلی برای پوشش دادن جنبههای مختلف اجتماعی یک استان بسیار قابل
احترام است چرا که میتوانند به عنوان خبرگزاران و تحلیلگران بومی تولید اخبار
دست اولی داشتهباشند که در مرکز اصلا به آنها فکر نشده یا دیده نشده است.
ولی این تلاش به چه قیمتی؟ وقتی انگار در انتخاب گزینههای مورد مصاحبه و حتا ویرایش این مطالب نگاه تخصصیای وجود ندارد! آیا رسالت رسانه مکتوب و وامداریاش به طبیعت که این همه درخت برای جای دادن این نوشتهها به کاغذ بدل شدهاند همین است یا تیترهایش با تمسخر ردشوند یا به تاریخ بپیوندند. شاید نویسنده یک گزارش خودش اعتقادی به ثبت شدن این نوشتهها در تاریخ ندارد که برایش مهم نیست بدون مستندات کسی را پدر فلان فنی بداند یا اشتباهات او را که میتواند سبب پیگیری قانونیاش شود را بهعنوان بهترین دستاوردهای هنریاش بداند یا در مصاحبه با هنرمند دیگری با اینکه در آن رشته هنری درجه استادی چیزی کامل واضح و مبرهن است فقط به دلیل مسن بودن، ایشان را استاد میخواند و حتا اشتباه ادبی اش را تیتر میکند.
در دنیای امروز که هر لحظه تخصصها به شاخههای کوچکتری تبدیل میشوند و متخصصینی سالها برای آن تحصیل میکنند و در تلاش برای کسب تجربه هستند، بیشک برای ورود به حوزههای مختلف فرهنگی و هنری میبایست از صاحبان هر فن مشورت گرفتهشود وگرنه مصرفشدن کلماتی که نمیتوانند سندیت داشته باشند چه دردی از جامعه فرهنگی هنری دوا خواهدکرد؟
هرمجموعه نوشتاری اعم از روزنامه، هفتهنامه، دوهفتهنامه ماهنامه و فصلنامه علاوه بر اعتباری که از نام سردبیر میگیرند از تیم تخصصی همراهش نیز دارای اعتبار میشوند و چه بهتر است که نام این اعضا در شناسنامه آن مطبوعات آورده شود و حضورشان نیز در انتخاب مطالب قابل استناد حس شود.
ان نکته نیز لازم به ذکر است که تیم برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری مختلف استان از دیدن پرسشها و انتقادات مربوط به آن جشنواره استقبال میکنند چرا که انتقاد حاکی از تاثیرگذاریاش در مقیاس حداقل استانی است ولی انتقاد با صحبتهایی که خود حاکی از اطلاعات غلط گوینده است بیشتر ذهن را به این سمت میبرد که بعضی افراد وقتی در رقابتی رتبه نمیآورند شروع میکنند به بیان حرفهای غیرمستند وگرنه نقد، خود دانش و ابزار بیان خویش را میطلبد تا قابل بررسی و پاسخ باشد.