کد خبر: ۲۹۸۳۲۶
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۶ 19 September 2016
نگاهی دیگر  به سرقت طلا و  قتل زرگر یزدی...
در یزد کوچک و کم جمعیتی که همه مواظب همدیگر هستند، ساعت سه بعد از ظهر یک روز عادی، چند نفر غریبه وارد بازار زرگری شده، درب یک مغازه طلافروشی را که متعلق به خودشان نیست  با کلید  باز کرده، وارد مغازه شده، طلاها را جمع کرده، داخل گونی ریخته،  گونی را برداشته و  سوار یک موتورسیکلت شده و فرار می کنند  و هیچکس  متوجه این اتفاق نمی شود!
اندکی مانده به ساعت سه بعد از ظهر ، چند  نفر پسر یک طلا فروش را پس از تعطیل کردن مغازه تعقیب می کنند. بطور حتم می دانند کجا می رود. در پارکینگ خلوت شهرداری که در جنب مسجد ملا اسمعیل و  قلب منطقه تجاری و بازار  یزد قرار گرفته، او را غافلگیر کرده، کتکش می زنند، کلید های مغازه و  جانش را هم می گیرند. جسد را می اندازند گوشه پارکینگ. یک چیزی می اندازند روی جسد. اتومبیل را چند طبقه جابجا می کنند. و هیچکس متوجه این  اتفاق و این  حادثه نمی شود!
و فقط چند ساعت پس از حادثه و کشف جسد است که همه شهر ازین  اتفاق با خبر می شوند!
اگر دو نفر سارق توانستند بسادگی و در میان ظهر و در میان شهر یزدی که  مرکز  ایران است، بسادگی  این کار را انجام دهند، پس بسیاری دیگر  از دشمنان  این خاک نیز  می توانند بهمین سادگی دست به اقدامات دیگری بزنند!
بازار زرگری یزد و بعبارتی یکی از ثروتمندترین بازارهای ایران و پارکینگ  شهرداری که در جوار محل  برگزاری  نماز جمعه قرار دارد، حفره های شدید  امنیتی داشته اند و   مدیران شهری باید فکر پیش آمدن چنین حوادثی را در قبل از اتفاق می کردند.
البته اینکه  بازار زرگرهای یزد و بازاری که اینهمه زرگر و ثروت در خود  جای داده، نگهبان بومی و  محلی ندارد نیز  بسی جای سوال  دارد.
بهرحال متاسفانه در این  حادثه فرزند زرگر ثروتمند بخاطر  طلاها  و اینکه شاید سارقان را می شناخته قربانی و  خانواده ای داغدار می شوند، و این  خبر  نقل هر خانه و خانواده ای در یزد می گردد تا حادثه و  خبر بعدی و  این در حالی است  که  خیلی کم کسی در یزد، نام  کارگر بدبختی  که  در حادثه آوار خیابان کاشانی کشته شد  را می داند و یا فهمید.
همیشه در بعد  از هر حادثه، همه  بدنبال مقصر و  مسؤل می گردند و  اما  شاید  در بروز  خیلی از مسایل  اجتماعی، تک تک افراد جامعه  هم  مسؤل باشند، و  مقصر  اصلی بی تفاوتی جامعه است! نسبت به  مسایل پیرامونش...
محمدرضا شوق الشعرا
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
مشقق
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۹
دمت گرم.
چقدر دقیق صحنه جرم و اتفاقات قبل و پس از قتل رو بیان کردید.!!!
لیلا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۹
واقعا جای تاسف داره. این سیل مهاجرت به یزد کم کم داره دردسر بزرگی میشه.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۹
فقط میتونم بگم حیفه این پسر. جامعه لیاقت داشتن همچین گوهری رو نداشت.خدا بیامررتش و به پدر و مادر داغدارش صبری بی نهایت عطا کنه تا غم از دست دادن تنها پسرشون رو بتونن تحمل کنن
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۹
آفرين بر شوق الشعراي عزيز و ارجمند خيلي خوب و زيبا تحليل كرديد
اضافه ميكنم درهر اجتماعي احتمال چنين حوادثي متصور ومحتمل است يادش بخير چندسال پيش سرقتي در همين بازار صورت گرفت و ظرف مدت كوتاهي سارقان گرفتار شدند
كجايند مردان بي ادعاي سابق
ملیح
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
روح این جوان متدین و مظلوم شاد..
باید مسئولین نگذارند مهاجرین یزد رو و مخصوصا نبض تپنده یزد را در دست بگیرن..
تسلیت خدمت خانوادش..صنف زرگرها..
راستی محرم نزدیک است و جای این جوان خالی...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
چه ربطی به مهاجرین داره تا اتفاقی میفته حرف از مهاحرین زده میشه واقعا متاسفم برای اینگونه نظرات
روحش شاد
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار