کد خبر: ۳۸۲۵۲۸
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۳ 22 February 2017
محمد عزآبادي


نمايش سعد آباد كاري از گروه نمايشي شيد  به كارگرداني ونويسندگي سعيد شهريار است كه تا ١٠اسفند در تالار هنر به روي صحنه ميرود.
سعد آباد روايتي دگر است ،از يك فراواقعه كه در هرشكل واز هر زاويه اي جمع اضداديست كه بر وهم وفهم انسان سنگيني مي كند
روايتي كه در قالب داستاني زاييده ذهن وتاريخ در ظرفي به نام واقعه عاشورا شكل مي گيرد ودر راهي كه از ابهام كوچه هاي نفساني وحيواني بشريت با پوسته اي از سرزمين پر دغاي كوفه تا كربلا مي گذردو با مدداز چراغ هدايتي چون حسين  تو را به رجعت انسانيت وبيداري ميخواند،انسانيتي كه ريشه در فطرتي پاك دارد ودر آن آزاديخواهي وآزادگي ونفي ظلم وظالم خدشه ناپذير است تفكري كه در دارازناي تاريخ از رستاخيز كيومرث تا درفش كاوه وقيام فريدون واز انقلاب حسين (ع)تا رنسانس ،از انقلاب برژواي فرانسه تااستعمار ستيزي گاندي وتا زمان وجهان بر پاست بر تارك ضمير هاي پاك در هر طبقه ونژاد ومذهبي مي درخشد وميَزْد فرخ پي انسانيِت بني آدم است
آري سعد آباد نهيب زنده تاريخ است بر ظالمان وزياده خواهان اعصاركه اگر طبل بيداد زمان آهنگ پر صدا ولي توخالي يزيدها وابن سعدها و...بوده است اما نغمه امروز وفرداي من وتو وهركس كه در اين بازي سهمي دارد گوشه اي از بيداد است!
سعد آباد روايت سرزميني است كه مردمانش بازيچه بازي جهان شمول زر و زور و زن شده اند شهري كه مردم كوچه وبازارش گرسنه نان وتشنه سكه اند وبزرگان و زعمايش گرسنه قدرت وتشنه خون!
(اين شهر خفتگان است آواز تازه ممنوع
لب هاي غنچه آزاد،گل بي اجازه ممنوع
دارالخلافه آبادجهل وخرافه آزاد
بيداد پشت بيداد حرف اضافه ممنوع!)
انسان هايي كه در عين تشتت راي ونظر بر يك اصل اتفاق دارند كه مفتون ومفعول تقدير وقضاي الهي اند وبرحسب تكليف شرعي وخواست خداوندمحكوم به فعلي هستند كه خوب به ذائقه شان نشسته است،از عملگان خاك كه بندگان كاخ شده اندگرفته  تاكاخ نشينان كوفه كه هواي شاهي واميري بر ملك ري هوش از سرشان ومهر از دلشان ربوده وهمه مصداق اين بيت(كارواني كه اسير است در آيينه صبح
بي سبب نيست كه از قيد زمان آزاد است)
و زياده خواهي،حرص وطمع اين نفس اماره محدود به مسلمان ونصراني وعرب وپارس نميشود!
اما چه تعبير هوشمندانه ايست سعد آباد، توهم حكومت بر سرزمين ري سراب وايهامي بر سر سودائيان آن ساخته به نام سعد آباد، كه بعدها به كنايه اي تبديل ميشود استخوان سوز، سراب ملك ري چه سرخ سرابيست!!
(چيستي اي ملك ري
فتنه گري تا به كي
اين همه مفتي وشيخ
اين همه قاضي شريع
كيست كه عبرت برد
زين همه بيدادها )
وبدا به حال آنانكه با نام دين واز راه باورهاي مردم همه ظلم وستم واستبداد خود را قربتا الا الله مي كنند ودست در دست يك ديگر در اين راه كاه به آخور هم وآب در كاسه هم مي ريزند وفهم ناچيز خود را سندي مي دانند براي آنكه بگويند(انسانها به اندازه فهمشان مسئولند نه به اندازه شكياتشان!) وبه نظر من نه به اندازه سهم و وسع شان!!
 فراواني پينه هاي پيشاني مي شود معيار مسلماني وايمان و واي به اين چنين ديندارهايي!
شهريار در مقام نويسنده چه درست اين وقاحت آدمي را به كالبد درام كشيده است واز گلي خام و سست سعد آبادي به غايت خوش نقش اما سرخ آفريده است او همه انگيزه ها و وسوسه هايي كه نهاد شكل گيري اين تراژديست را گاهي به زبان عشق وزماني با بيان طنزي تلخ وبه جا به تصوير مي كشد بي آنكه اصل موضوع را خدشه دار كند يا حتي داستانك وموضوعي بي نتيجه وسرانجام بر زمين بماند شخصيتها همه داراي شناسنامه اي در چهار چوب داستان هستند وشخصيت پردازي كامل صورت گرفته است او در مقام اجرا پلي زده است از سال ٦١ هجري تا به امروز من وشما كه خاصيت زمان شمول وجهان شمول بودن اين واقعه را به خوبي آشكار مي سازد وتماشاگر را ميان ١٤٠٠ سال به راحتي در طيران مي گذارد هر چند داستان آشنا وتاريخيست اما نوع طراحي وشيوه اجرا مخصوصا در طراحي لباس مارا در زمان محدود نمي كند وبه خوبي پيرنگ شخصيتي هر نقش را بيان ميكند اين روش علاوه بر آنچه ذكر شد كارگردان را از تكلف تهيه وهزينه سنگين طراحي ها ولباس هاي كلاسيك وتاريخي رها نموده! وبه تمركزش در طراحي ميزان سنها وقابهاي زيبا افزوده است هر چند در مواردي سعي در شكستن زمان واستفاده از آكساسوآر هاي امروزي كمك چنداني به جريان نمايش نكرده است ورعايت برخي از متودهاي متداول نمايش بويژه  پارامترهاي فرم در صحنه هاي فرم گونه نمايش به زيبايي بصري كار كمك شاياني مي توانسته است داشته باشد اما با آگاهي از آنها صرف نظر شده است همچنين از بازيهاي خوب بازيگران در نقشهاي مختلف به ويژه نقش هاي اصلي كه به واسطه تجربه وپختگي اين عزيزان حاصل شده واز نقاط قوت نمايش است نبايد گذشت وبه نشان احترام بايد كلاه از سر برداشت به ويژه بازي خوب وبه جاي جناب صاحب جلال عزيز كه مورد طبع و وتوجه قرار مي گيردبه هر نوع كمتر كسي است كه از درياي گسترده..

قيام عاشورا وخان برين ومكتب انسان ساز حسين(ع) توشه اي بر چيده باشد اما ذهن بيدارش وفطرت آزاده اش به سماء نايستد واز اين جمع فرا واقعه اضداد وتراژدي ترين روايت بشريت به غليان نيايد!چون شهريار كه با اثرش مي نماياند كه(بغض قلم را شكست آتش باور كشي
كيست كه عبرت برد زين همه تكرار ها)
ضمن عرض خسته نباشيد براي سعيد شهريار وگروه تئاتر شيد سربلندي وموفقيت روز افزون را آرزو دارم
محمد عزآبادي ٩٥/١٢/١ 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار