برخلاف «دینِ منهای سیاست» که در سالهای اخیر توسط صادق شیرازی ترویج می‌شود؛ برادر بزرگتر او سیدمحمدشیرازی که پیش از او چندین دهه مرجع تقلید این جریان بود، از مهمترین مروجان «اسلام سیاسی» در عراق بود.

از آنجایی که شیرازی‌ها به طور سنتی کوشیدند «حوزه کربلا» را در برابر «حوزه نجف» عَلم کنند از ابتدا «امام‌حسین علیه‌السلام» در تفاسیر و آموزه‌های آنان پررنگ بوده است. اما امام حسینِ‌(ع) معرفی شده در آن زمان توسط شیرازی‌ها که نماد مبارزه حق و باطل معرفی می‌شود؛ با امام‌حسینِ معرفی شده در سالهای اخیر توسط صادق شیرازی بسیار متفاوت است. اولی برای توجیه فعالیتهای سیاسی و ضداستعماری و ضداستکباری سیدمحمد تبلیغ و ترویج می‌شد و دومی برای توجیه عدم ورود سیدصادق به فعالیتهای سیاسی و تشیع به‌ظاهر غیرسیاسی.

درحالی که فضای غالب حوزه نجف همیشه غیرسیاسی بود و مراجع عراق جز در موارد خاص در سیاست دخالت نمی‌کردند، «جریان شیرازی‌ها» که سیدمحمد پیشانی‌اش بود، در سالهای دهه چهل و پنجاه شمسی جزو پیشتازان مبارزه با استعمار و استکبار در کشورهای اسلامی و عراق و حامی دغدغه‌هایی چون فلسطین و مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم بود.

در طول سالهای حیات سیدمحمد شیرازی، مبارزه با استعمار و نقشه‌های آنان یکی از دغدغه‌های اصلی و محور سخنان و تالیفات او بوده است. جزوات و نوشته‌هایی چون«منطق استعمار»، «دنیا بازیچه یهود»، «به سوی اتحاد اسلامی»، «نجات مسلمین»، «حسین پرچمدار آزادی» و « جهاد امام حسین علیه السلام ویارانش در شهر شهادت» از مهمترین آنهاست.

سیدمحمد شیرازی در بخشی از کتاب «حسین پرچمدار آزادی» می‌نویسد: «نهضت امام حسین(ع) مربوط به زمان مخصوصى نبود تا در زمان هاى بعد فراموش شود بلکه یک نبرد حق بر باطل، عدالت بر ظلم، انسانیّت بر وحشى گرى و هدایت بر گمراهى بود، از این رو تا دنیا برقرار است حسین و جهادش فراموش نشدنى است و هرگاه بین دو گروه حق و باطل پیکارى درگیر شود این خاطره تجدید مى شود.»

سید حسن شیرازی برادر سیدمحمد نیز با همین دغدغه‌ها به سوریه رفت و در دهه پنجاه حوزه علمیه زینبیه را راه‌ انداخت. او 12 اردیبهشت 59 به شهادت رسید و مراسم تشییع او در قم با عکسهای امام‌خمینی و سیدمحمد شیرازی برگزار شد.

اما‌م‌خمینی در بخشی از پیام تسلیت خود خطاب به سیدمحمد شیرازی نوشتند: «از خبر تأسف بار و مصیبت وارده متأثّر شدم و آن را به جنابعالی تسلیت می گویم. در این گونه ترورهای ناجوانمردانه که به وسیله ایادی مزدور بعث عراق صورت می گیرد، دست جنایتکار امریکای جهانخوار به وضوح پیدا است. امید است با هوشیاری و اتحاد کامل مسلمانان به زودی قطع گردد. از خدای تعالی سلامت و موفقیت آن جناب را مسئلت دارم.» امام همچنین فرزندش حاج‌احمدآقا را به قم فرستاد تا از جانب ایشان شهادت او را به دو برادرش تسلیت بگوید.

اما رابطه سیدمحمد شیرازی با انقلاب و امام اندک‌اندک تیره شد و اعتراضات و بدگویی‌های او آنقدر پیش رفت که نهایتا به حصر خانگی او انجامید. پیرو تغییر نگاه سیاسی سیدمحمد شیرازی نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی، کم‌کم مزاج فقاهتی خاندان شیرازی نیز تغییر کرد و از «تشیع مبارز و سیاسی» به «تشیع غیرسیاسی» تبدیل شد. این شد که بعدها اشتراکاتی مثل «ضدیت با استعمار» جای خود را به اختلافاتی چون «قمه‌زنی» داد.

جریان شیرازی‌ها تا سال 1380 که سیدمحمد فوت کرد دیگر بروز و ظهور چندانی نداشت. با فوت سیدمحمدشیرازی در آذرماه 1380 رهبرانقلاب در پیام تسلیتی که صادرکردند از «جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعتلای کلمه‌ی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهم‌السّلام» و «تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار» که «متضمن مجموعه‌ی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است» تمجید کرده و از خداوند متعال «علوّ درجات و حشر با اجداد طاهرینش را برای آن عالم بزرگوار» مسالت کردند.

منبع:جهان نیوز