آنچه در این ماجرا بیشترین نقش را داشت، بزرگ‌نمایی شدید وقایع از سوی رسانه‌های عربی وابسته به دلارهای نفتی آل‌سعود و صهیونیسم جهانی بود که پیش از این نیز در سوریه با حمایت از تروریست‌های تکفیری همواره آنان را برنده میدانی در آشوب‌های داخلی معرفی کرده و حرص پیوستن تروریست‌های خارجی را با قلب وقایع برمی‌انگیختند.

این در حالی بود که با مسدود شدن مسیرهای ورودی به شهر با تلاش قبایل آزاده متحد انصارالله و دیگر نیروهای مردمی، نیروهای نفوذی و خائن به سرعت در محاصره قرار گرفته و مجبور به خروج از مراکز دولتی از جمله فرودگاه و تلویزیون دولتی یمن شدند و حتی برخی از مراکز رسانه‌ای متعلق به نیروهای علی عبدالله صالح را نیز از دست دادند.

خنثی شدن کودتا و شکست خائنان اما هیچ‌گاه مورد اقبال رسانه‌های عربی وابسته به آل‌سعود و صهیونیست‌‌ها قرار نگرفت و اخبار مربوط به آن با سانسور شدید مواجه شد تا با حفظ روحیه باقی‌مانده خائنان و حامیان کودتا، شانس سازماندهی مجدد و اقدامات فرسایشی را علیه انصارالله بالا برده و تقویت کنند. به ویژه اینکه این کودتا، القای ایجاد شکاف گسترده در بدنه نظامی و حامیان مسلح انصارالله، تضعیف توان دفاعی و نظامی جریان انقلابی و برتری نیروهای جدا شده را به افکار عمومی پمپاژ می‌کرد.

 اخبار مربوط به ارتباطات مشکوک‌ علی عبدالله صالح با آل‌سعود و متجاوزان از یک‌سو و طرح آل‌سعود برای واگذاری قدرت به اطرافیان وی برای دوره انتقالی و به عبارت دیگر زد و بند سیاسی و جداسازی و خیانت وی به انصارالله که بارها در فضای رسانه‌‌ای مطرح شده بود هم این تلقی و برداشت را تقویت می‌کرد.

اما دقیقاً همان زمان که در فضای رسانه‌ای و شانتاژهای برخاسته از دلارهای نفتی آل‌سعود، چنین تصویر ساختگی و ادعایی، کار انصارالله را پایان یافته معرفی و اوضاع را بر وفق مراد خائنان و حامیان آنها، یعنی آ‌ل‌سعود و ائتلاف متجاوز نشان می‌داد،‌ غرش شلیک موشک به سوی ابوظبی این توهم را در هم شکست و تسلط انصارالله بر اوضاع و حفظ بنیه دفاعی و نظامی آن را به اثبات رساند.



 شلیک این موشک به کارگاه نیروگاه هسته‌ای در حال احداث امارات خبر از ناکامی کودتاگران خائن و اربابان خارجی آنها و دستیابی انصارالله به سطح بالایی از ظرفیت، توان و مهارت راهبردی در مقابله با متجاوزان پس از حدود سه سال جنگ نابرابر می‌دهد. چنین توانی حامل این پیام به متجاوزان و اشغالگران است که ادامه تجاوز و اشغالگری برای آنان پرهزینه بوده و آتش جنگ به درون یمن و خطوط درگیری در خارج از مرزهای آنان محدود نخواهد بود.

بنابراین راه خروج از این باتلاق پایان دادن به لجاجت و تجاوز و به رسمیت شناختن استقلال و حاکمیت یمن و سپردن میدان به طرف‌های یمنی به ویژه رأی مردم یمن برای تعیین حاکمان و تصمیم‌گیری نسبت به خائنان است.

مذاکرات سیاسی نیز باید به دور از مداخله بیگانگان و با اراده طرف‌های یمنی تنظیم شود و به اجرا درآید و از تحمیل خواسته‌های خارجی و غیر منطقی به نمایندگان و ناظران بین‌المللی نیز اجتناب شود تا با اراده ملی یمنی‌ها دولتی‌ ملی تشکیل شود. به یقین وجود حاکمیتی ملی، مستقل و مقتدر یمن می‌تواند منافع همسایگان را در صورت پایبندی آنان به موازین همسایگی و احترام به حاکمیت و استقلال یمن، تأمین کرده و راه را بر فرصت‌طلبی قدرت‌های فرامنطقه‌ای برای مدیریت پنهان سیاسی‌ـ نظامی‌ و فروش تسلیحات و تحریک به برادرکشی سد کند.

 در آتش اختلاف بین کشورهای اسلامی تنها صهیونیست‌های اشغالگر حاشیه امن پیدا کرده‌اند و کشورهای فروشنده تسلیحات ویرانگر و شرکت‌های اقتصادی این کشورها سود می‌برند؛ سودهایی که به قیمت هدر رفتن منابع و تخریب زیرساخت‌های کشورهای اسلامی و همسایه تأمین می‌شود. راه خروج از این وضعیت خسارت‌بار دست برداشتن از غرور و لجاجت است.

قابل ذکر است ساعاتی بعد از گزارش، علی عبدالله صالح که به همراه عارف زوکا معاون وی و یاسر العواضی دبیرکل حزب کنگره ملی در حال فرار از معرکه بودند، کشته شدند. به نقل از العالم، جنبش انصارالله در واکنشی به کشته شدن عبدالله صالح اعلام کرد: امارات عبدالله صالح را به چنین پایان شرم آوری دچار کرد.

این جنبش در ادامه بیانیه خود آورده است: هیچ مشکلی با برادرانمان در کنگره ملی یمن نداریم، بلکه مشکل ما با خیانتکاران بود که با دشمن همراهی کردندو کنگره ملی یمن شریک ما در شورای سیاسی و در مقابله با دشمن است و تقویت همکاری ها بیش از پیش ضرورت دارد.

 

// پایگاه بصیرت