انکار واقعیات معیشتی ملت و دسیسه خواندن درخواست وفای به عهد دولتمردان راهگشا نیست. تجمعات اعتراضی به وضع نابسامان موجود حق مردم است و حتی اصل ۱۲۲ قانون اساسی رئیس جمهور را در برابر ملت مسئول دانسته آنچنانکه در برابر رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است. در آستانه پایان پاییز و گاه شمارش جوجه ها، برخی ناراضی از محصول اراده خود در انتخابات چند ماه پیشتر، به ابراز پشیمانی پناه بردند! انتخاباتی که در آن برنامه «بهبود» یا «تقویت» خریدار نداشت بلکه ادعای «ایجاد» و «ریشه کن کردن» کثیری را تهییج کرد تا مگر با تکرار همان رئیس جمهور پیشین دریچه ای به اعجاز بگشایند!

وعده های نجومی کارگر افتاد و جیک جیک مستان هم گرم اما فکر زمستان نبود تا آغاز فصل سرد! اگر کسانی با کشمش وعده گرمیشان شود دور از انتظار نیست که با غوره ای سردیشان کند اگر چه انصافا با همه نواقص موجود، انتخابات ایران معتبر بوده و در این منطقه پر آشوب مثال زدنی است. فردای اعلام نتایج انتخابات پر هیجان ایران «دونالد ترامپ» بی اعتنا به آن همه شور و امید رای دهندگان ایرانی، طی اولین سفر خارجی خود در معرکه گیری ریاض میان سران و نمایندگان بیش از ۵۰ کشور اسلامی و عربی از ایران گفت و آن را چنین تصویر کرد که مردمی در بند حاکمان خودکامه، لایق حمایت و آزادی اند!

این موضع با آنچه دولت باراک اوباما از دوران پس از انتخابات ۱۳۸۸ توصیف می کرد تفاوتی نداشت اما با ادعای تغییر در ایران بواسطه ریاست جمهوری حسن روحانی از ۱۳۹۲ به بعد کاملا متفاوت بود. به روایت بن رودز معاون مشاور امنیت ملی اوباما، امریکا از فرصت روی کار آمدن روحانی بهره گرفت تا تغییر فضای سیاسی ایران را عامل مشروعیت مذاکره و توافق هسته ای با جمهوری اسلامی تبلیغ کند. به اعتراف وی: «ایده ظهور واقعیت جدید سیاسی در ایران مصنوعی بود زیرا برای دستگاه حکومت اوباما سودمند بود. روحانی فقط یک سال بعد از اینکه امریکا وارد مذاکرات شد، به ریاست جمهوری رسید. با این حال، واشنگتن دایما تظاهر می کند که معامله نتیجه تعامل با دولت لیبرال و میانه روی ایران است.» (۱)

دونالد ترامپ طی اولین نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل صراحت بیشتری پیشه کرد و با گفتن «دیکتاتوری پنهان زیر نمایش پوچ دموکراسی» تغییر نگاه به دوران روحانی را اعلان نمود. رئیس جمهور کنونی امریکا به راه پیشینیان خود بازگشت و مدعی شد موجودی بنام حکومت یکپارچه جمهوری اسلامی پول های مردم ایران را می خورد! پیشبرندگان این استراتژی ترامپ علیه ایران شواهدی نیاز دارند تا به اتکای تبلیغ آنها سرمایه گذاری بر روابط با حکومت ایران ناموجه به نظر برسد و بازسازی اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی میسر شود. تجربه تلخ حوادث سال ۱۳۸۸ و بهره گیری از انعکاس اخبار درگیری ها در خدمت سلب اعتبار از دولت احمدینژاد در آمد و تجربه ای شیرین به سود تقویت قدرت آمریکایی ها بود تا بر اساس ادعای جدایی میان حکومت و مردم ایران، کاخ سفید موفق شود نقش رهبری تحمیل سخت ترین تحریم های تاریخ جهان را ایفا کند. اکنون نیز امریکا منکر چنین رویایی نیست بلکه جهت تشدید فشار بر ایران به هدف به تسلیم کشاندن جمهوری اسلامی به هر دری می زند.

اما آیا پشیمانی و اعتراض خیابانی ملت ایران تنها به اراده اجنبی وابسته است؟ آیا اعتراضات معیشتی بخشی از ملت تهدیدی حیاتی برای وطن است؟ آیا ابراز نارضایتی، جورچین تصویر «حکومت غاصب ایران» را تکمیل می کند؟ بی تردید پاسخ به این پرسش ها منفی است، اما اگر تجربه ۸۸ برای امریکایی ها دستاوردی داشته باید برای خود ما نیز درس آموز باشد. بی تعارف آنچه اعتراضات خیابانی ۸۸ را تهدید منافع ملی کرد، تنها اعتراض کور و احساساتی به نتایج شمارش آرای انتخابات نبود بلکه کیفیت واکنش نیروهای انتظامی و امنیتی با معترضین بود که خشم عده ای را برانگیخت و در این تقابل عزمشان را جزم کرد تا بر حضور خیابانی اصرار کنند. خطاهای سازماندهی مامورین امنیت و انتظام تبلیغ تصویر ساختگی تقابل میان مردم و حکومت را میسر کرد آنچنانکه حتی امروز نیز سرنوشت «پرونده دادستان تهران و کهریزک» و حکایت «خطای دو وانت نیروی انتظامی در میدان ولیعصر» از روایات ۸۸ جدا نیست.

معترضین روزهای اخیر نیز همچون بسیاری از معترضین ۸۸ اساسا وفادار به عزت میهن و حتی آنچنانکه بدرستی گفته شده همان کسانی هستند که در ۲۲ بهمن نیز حماسه حضور خلق می کنند(۲) اما امروز از خلف وعده ها و سو مدیریت ها دلخورند آنچنانکه از تمام مظاهر وضع موجود من جمله نظامی که در آن ناکارآمدی مدیران تحمل شود، گله می کنند چون آن را انحراف از آرمان انقلاب خود می بینند. به هر حال بر بستر تداوم محتمل نابسامانی اقتصادی، زمینه تحریک این اعتراضات مساعد است و مشوقینی نیز در طمع نیل به مقاصد خود به وسوسه مشغولند بنابراین تداوم ابراز نارضایتی از دولتمردان غیر منتظره نیست. در این موقعیت کیفیت مدیریت میدان و انضباط قانونی مامورین تامین امنیت و انتظام اهمیت دارد.

تاکنون اداره معترضین تحسین برانگیز بود اما اگر مکاران سیاست های ضد ایرانی موفق به شکار شواهد و اسنادی شوند که برخورد حکومت با شهروندان معترض را غیر قانونی و نا موجه بنمایاند، آنگاه موفق شده اند لوازم بر پرده بردن نمایش سلب مشروعیت دموکراتیک دولت حسن روحانی را بدست آورده و فشارهای جهانی بر ایران را به سمت و سویی ببرند که از بی اعتبار کردن دولت محمود احمدینژاد به چنگشان افتاد. بدیهی است که تحمل اعتراضات شهروندی کشور ما را قویتر نشان می دهد، باید باور کنیم که موقعیت حساس وطن فرصت چندانی به خطا و سهل انگاری و شلختگی نمی دهد. پیامد اشتباهات تشدید فشارها بر همه ایرانیان است. ایران به همه ما نیاز دارد، با هر سلیقه و عقیده ای تنها اگر به هویت خود صادقانه وفادار باشیم و احساسات کور را از خود دور کنیم. توقع چنین است که حکومت نیز با حساسیت «حق بر خطا بودن» را برسمیت بشناسد و وسواس گونه هر خطای احتمالی را تنها بر اساس مقررات قانونی مجازات کند.

این گذرگاه ظاهرا پیچیده هم در برابر حرکت رو به پیشرفت ایران بسته نیست، ایران قدرتمند از آزمون دشواری های بنیان برافکن تاریخ سربلند بیرون آمده است.