«تلاشی برای جلوه دادن، آنطور که واقعاً نیست.» این کاربرد اینستاگرامی است که این روزها در کشورمان به دلیل باز نبودن شبکههای اجتماعی دیگر، طرفداران زیادی پیدا کرده. مشکل اینجاست که مانند موارد دیگر، فرهنگ استفاده، آخرین چیزی است که به آن فکر میکنیم.
این تلاش در بین اقشار مختلف مردم نمود پیدا کرده است. یکی با رفتارهای عجیب و غریب، سعی در خودنمایی میکند دیگری با رفتارهای بعضا دور از اخلاق، فالوور جذب میکند. به بیان دیگر این شبکه ها، باعث شده برای صداهای نامتعارف بلندتر شنیده شود. اما در این میان بخش اعظم و قابل توجهی از کاربران هم رفتار معقول و موجهی دارند.
اما اخیرا در استان یزد، تعدادی از مدیران در شبکه های اجتماعی، فعال شده اند. این یادداشت در نظر دارد نقدی به این مدیران داشته باشد.
مدیران اینستایی
در مقدمه باید از مدیران دستگاه های دولتی استان که از فرصت شبکه های اجتماعی برای فعالیت استقبال کرده اند، تقدیر کرد. این حضوردستاوردهای فراوانی دارد از جمله اینکه در این شبکه ها، بخشی از مردم جامعه حضور دارند و این در کنار هم بودن باعث ارتباط دوسویه می شود که در فضای کنونی ممکلت، اثربخش است. شنیدن حرفها، دردها، مشکلات، طنزها و نقدها، میتواند برای مدیریت، راهگشا باشد.
اما بخشی از مدیران هنوز یاد نگرفته اند که از این ابزار ارزان و در دسترس، چگونه برای بهتر بودن یا بهتر ماندن بهره ببرند.
ما امروز در استان یزد با پدیده مدیران اینستایی مواجهیم که به جای استفاده از ابزار ارتباطی سوشال مدیا، از آن برای دیده شدن خودشان بهره می برند. به بیان دیگر به جای استفاده از این راهکار در جهت منافع عمومی، در راستای برندسازی شخصی مورد بهره برداری قرار میگیرد.
به صفحات این مدیران بروید، عموم مطالب آنها عکسی از چهره خودشان با لبخند است که در متن آن، شعری زیبا و یا نثری دلگشا نوشته اند. به بیان دیگر محتوای احساسی که در این صفحات منتشر می شود بیشتر به جنبه های شخصی مدیران مربوط است. اما اکثر این مدیران، عکاس اختصاصی خودشان را دارند که در حالت های مختلف از آنها عکس تهیه میکند و گاهی مدیری در صفحه اش، چند عکس از خودش در یک مراسم منتشر کرده و با اشعار عاشقانه، زندگی اش را می ستاید.
یکی از روانشناسان می گوید:
همه ما یک «خود واقعی» داریم که متشکل از رفتارها و اخلاقیات و شغل و خانواده ماست. همه افراد در ذهنشان، خود ایدهآل هم دارند. یعنی چیزی که میخواهند بشوند. در اینجا خود فرد مطرح است و صحبت از شخص دیگری نیست. در واقع آن چیزیست که افراد دوست دارند باشند. وقتی فاصله بین خود ایدهآل و خود واقعی زیاد باشد، فرد دچار هیجانات منفی زیادی میشود. یا دچار افسردگی و انزوا میشود یا تمام تلاش خود را میکند تا به خود ایدهآل برسد. فضای مجازی این فرصت را برای او فراهم میکند تا فرد بتواند خود ایدهآلش را به نمایش بگذارد و از دیگران تشویق و تائید را دریافت کند. ما بارها دیدهایم چیزی که فرد از خود به نمایش میگذارد، خود واقعی و اصلی فرد نیست. پس فرد چون نتوانسته است به خود ایدهآل برسد خواسته خود را در فضای مجازی به نمایش میگذارد. این همان حسی را برای فرد به همراه دارد که در واقعیت به آن رسیده باشد.
از طرف دیگر حس می شود که اغلب این مدیران، توان و سواد تولید محتوای لازم برای ارتباط با همراهان خود را ندارند. به بیان دیگر بلد نیستند که برای مخاطبانشان، چه بنویسند که هم خوب باشد و هم بد نشود.
مدیران در سوشال مدیا چه کنند؟
مدیران بهترین فرصت را دارند تا در اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی برای تاثیرگذاری بر افکارعمومی استافده کنند. رسانههای رسمی، همیشه تصویری رسمی و خشک از مدیران ارائه میکنند ولی سوشال مدیا این امکان را به فرد میدهد تا بدون فضای رسمی رسانه ها، عملکرد و حرفش را با مردم بدون واسطه بزند.
به عنوان مثال، اینکه قرار است از یک رخدادی در دستگاه متبوعتان، دفاع کنید هم میتواند رسمی بگویید و هم از طریق سوشال مدیا و کلمات غیررسمی و ارتباط گیری با ذهن مخاطب و ابزار صمیمت، اثرگذاری نظرتان را چند برابر کنید.
البته این حق برای افراد و مدیران هست که از این ابزار به عنوان صفحه شخصی یاد کنند. البته به شرطی که بعد از مدتی این عنوان شخصی، یادشان نرود. ناگفته نماند برخی مدیران از این صفحات صرفا برای مسائل شخصی استفاده میکنند که در خور تقدیر است.