امام حسن(ع)در آن شب فرمودند:«امشب مردی در گذشت که پیشینیان به حقیقت او نرسیدند و آیندگان هرگز مانند او نخواهند دید».
کد خبر: ۲۵۱۷۶۵
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۳ 26 June 2016
محمود کرمشاهی تابناک ایلام ::سرتاسر زندگی حضرت علی(ع)آمیخته با مشکلات و حوادث منحصر به فردی بوده که می توان به یقین گفت وی "شجاعترین و مظلوم ترین" رادمرد ایمان و صبر،حکمت و معنویت،در حیات بشری می باشد.بدون شک مفهوم ایمان بدون حضرت علی(ع)برای همیشه ناقص است.در زمان حیات آن امام همام،معاصران و مجاورانش،تاب درک و قدرت هضم افکار،تدبیر و عدالت وی را نیاوردند.معاندین از جمله،قاسطین،ناکثین و مارقین با کارشکنی های خود در زمان خلافتش ،فرصت ندادند تا عموم مردم از بلاغت و عدالت و امامت امام(ع)بهره مند شوند.عداوت ها،کینه های قومی و تمایلات دنیوی دشمنان،باعث شد که علی(ع)تمام دوره ی چهار ساله ی خلافتش را در جدال و جهاد سپری کند و بستری که می توانست مناسب برای استفاده جهان بشریت از فضائل و مکارم اخلاقی اش باشد آن چنان که شایسته بود فراهم نشود.با این وجود در مدت 25سال خانه نشینی آن حضرت،هرگاه خلفای راشدین در امر تصمیم گیری سیاسی،حقوقی،دینی و اجتماعی در می ماندند و خطر انحراف آن ها را تهدید می کرد با هدایت و ارشاد آن حضرت،حکومت دینی را در مسیر صحیح و محور اصلی خود قرار می داد.

پدر آن حضرت،ابوطالب،بزرگ مکه و رئیس بنی هاشم و مادرش،فاطمه،دختر اسد،فرزند هاشم است.ابوطالب پس از رحلت عبدالمطلب،جد پیامبر،وظیفه سرپرستی پیامبر اکرم(ص)را بر عهده داشت و کانون عطوفت و مهر و فداکاری در راه آیین توحیدی پیامبر اسلام بود.مادر حضرت علی(ع)از نخستین زنانی بود که به پیامبر(ص)ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیمی پیروی می کرد.در متون تاریخی آمده است که فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی(ع)به هنگام زایمان،از درد،راه مسجد الحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک کرد و با مناجات می فرمود:«پروردگارا به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است تولد را بر من آسان فرما».بر اساس روایات اکثر محدثان و مورخان،لحظه ای نگذشت که دیوار کعبه شکافت و فاطمه مادر حضرت علی(ع)به طور اعجاز آمیزی وارد خانه خدا شد و در آنجا وضع حمل کرد.در تاریخ آمده است که بعد از چند روز،آن بانوی مکرمه به همراه نوزادش از همان شکاف بیرون آمد.شکافی که هم اکنون نیز،در دیوار کعبه پیداست.هنگام تولد حضرت علی(ع)بیش از 30سال از عمر گرامی پیامبر اسلام (ص)گذشته بود.به روایت مورخان،به خاطر تقدیر الهی و شرایط ارضی از جمله خشکسالی،همچنین ناتوانی ابوطالب(ع)در تأمین مایحتاج زندگی فرزندان،هر کدام از فرزندان این بزرگوار به بستگان واگذار گردید.در این بین پیامبر اکرم(ص)با هدف تربیت علی(ع)سرپرستی وی را به عهده گرفت.در روایات آمده است پیامبر(ص)بدن وی را می شست و شیر در کام وی می ریخت و با کمال ملاطفت با وی سخن می گفت و گاهی او را به سینه می فشرد و می فرمودند:«این کودک برادر من است،ولی و یاور و وصی و همسر دختر من خواهد بود.»

حضرت علی(ع)در سخنان خود از خدمات و شیوه های تربیتی ارزنده ی پیامبر (ص)بارها یاد می کند،از جمله می فرماید:«...من در آغوش پیامبر بزرگ شده ام هنگامی که نوزادی بودم مرا به سینه خود می گرفت و در کنار بستر خود از من حمایت می کرد.....من بوی او را استشمام می کردم و او غذا در دهان من می گذاشت.من در همان دوران کودکی در غار حرا کنار پیامبر(ص)بودم،نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر (ص)سرازیر بود،می دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم»پیامبر (ص)در لحظه بزرگ وحی به حضرت علی فرمود:«اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی ،ولی تو وصی و وارث من هستی،تو سرور اوصیا و پیشوای متقیانی».حضرت امیر مومنان(ع)درباره شنیدن صداهای غیبی،از جمله صدای ناله ای که در دوران کودکی به هنگام وحی بر پیامبر به گوشش رسید و درباره آن از پیامبر (ص)سوال کرد.پیامبر(ص)فرمودند:«این ناله شیطان است و علت ناله اش این است که پس از بعثت من در روی زمین کسی او را پرستش نخواهد کرد».3)

براساس نظر محدثان و تاریخ نویسان پس از آنکه پیامبر اکرم(ص)از طرف خداوند به رسالت مبعوث شد،حضرت علی(ع)اولین مردی بود که به وی ایمان آورد.حضرت علی(ع)می فرماید:«در آن روز اسلام جز به خانه پیامبر(ص)و خدیجه(س)راه نیافته بود و من سومین شخص این خانواده بودم».و باز می فرماید:«خدایا من نخستین کسی هستم که به سوی تو بازگشت و پیام تو را شنید و به دعوت تو پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر خدا کسی نماز نگذارد».پیامبر(ص)پس از 3 سال دعوت پنهانی از جانب خدا،فرمان یافت تا دعوت همگانی خود را از بستگان آغاز نماید.بدین شکل بود که شبی 45 نفر از بزرگان بنی هاشم در خانه رسول خدا(ص)جمع شده بودند.پس از صرف غذا حضرت در جهت دعوت به خداپرستی و خیر خواهی آنان سخنانی ایراد کرد و فرمودند:چه کسی از شما مرا در این راه کمک می نماید؟هر بار در جواب این درخواست،جز حضرت علی(ع)هیچ کس پاسخ مثبت نداد.بارسوم پیامبر کلام تاریخی خود را بر زبان آورد:«هان ای خویشاوندان من بدانید علی،برادر و وصی و خلیفه من در میان شماست».

نمونه های از فضائل حضرت علی(ع):

1)گذشت و بخشش نمونه های زیادی در وصف گذشت و مروت امیر مومنان (ع)روایت شده است.به عنوان مثال به مواردی از آن می پردازیم؛در جنگ صفین وقتی که معاویه زودتر از حضرت علی(ع)به فرات رسیده بود،آب را بر روی سپاه امام بست.اما آن حضرت با شجاعت و تدبیر راه فرات را گشود و بر رود مسلط شد.برخلاف سپاه شام،امام امکان استفاده از آب فرات را به سپاه شام می دهد.همچنین در بخشش می بینیم،هنگام نماز،به نیازمندی که درخواست کمک می نماید انگشتر خود را به او تقدیم می نماید.به طوری که همه ی عالمان اعم از سنی وشیعه،قبول دارند که آیه ی 55 سوره مائده،در وصف آن حضرت نازل شده است.2)علم ودانش:در علو مقام حضرت علی(ع)در دانش و حکمت،همین بس که پیامبر(ص)در حدیث معروف می فرماید:«من شهر علم هستم و علی باب آن است». در سخنان فصیح خویش در نهج البلاغه می فرمایند:«لو کشف الغطاء ما ازدت یقینا،اگر پرده برداشته شود بر یقین من چیزی افزوده نمی گردد».آن حضرت بارها می فرمودن:«سلونی قبل ان تفقدونی بپرسید از من قبل از آن که مرا از دست بدهید»3)دنیا گریزی:در سخنان آن حضرت در ذم دنیا آمده است:«والله لو اعطیت الا قالیم السبعته فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلت،سوگند به خدا اگر همه کره زمین را با آن چه زیر افلاک آن است به من بدهند که خدا را با گرفتن پوست جوی در دهان مورچه ای معصیت نمایم چنین کاری نخواهم کرد».و باز می فرماید:«من برای دنیا به چشمی می نگرم که شایسته آن است».در حدیث دیگر می فرماید:«یا دنیا غری غیری،دنیا برو دیگران را فریب بده.»4)لیله المبیت: هنگامیکه کار پیامبر(ص)در دعوت مردم به یکتا پرستی بالا گرفت و کفار قریش از وعده و وعید های خود به وی ناامید شدند آنان مرموزانه توطئه قتل پیامبر (ص)را طراحی کردند با این تصور که با شرکت دادن همه ی طوایف و قبایل در قتل پیامبر،بنی هاشم توان انتقام و خون خواهی خود را از دست خواهند داد.پیامبر(ص)از طرف خدا مأمور به ترک مکه شد؛اما پس از هجرت شبانه پیامبر(ص)از مکه،حضرت علی(ع)با آگاهی از نقشه ی قریش شجاعانه در خوابگاه پیامبر(ص)خوابید و پارچه سبز آن حضرت را بر خود پیچید تا مهاجمان گمان نمایند پیامبر(ص)در بستر است.آن شب را براساس روایت«لیلت المبیت»می نامند.نزول آیه 207سوره بقره در وصف این حادثه مورد وثوق همه شارحان و مورخان است.در این آیه چنین آمده است:«برخی از مردم کسانی هستند که جان خود را برای تحصیل رضای خداوند از دست می دهند و خداوند خود رئوف و مهربان است» در جنگ احد به واسطه تقدیر الهی و به خاطر نقض دستور پیامبر(ص)،سپاه اسلام در اواسط کارزار از کفار قریش شکست خورد.بهترین یاران و نزدیکان پیامبر(ص)به شهادت رسیدند.شایعه ی کشته شدن پیامبر از جانب کفار،موجب پراکنده شدن سپاه اسلام گردید،در این حین کسی که بیشترین رشادت را از خود نشان داد و سخت ترین لحظات در مواظبت از جان پیامبر(ص)را تحمل نمود حضرت علی(ع)بود.در حالی که قریب به اتفاق سپاه اسلام با این خبر فرار را برقرار ترجیح دادند،تنها حضرت علی(ع)و تعداد معدودی از یاران پیامبر(ص)با جان فشانی،از پیامبر اسلام و ختم نبوت پاس داری کردند.

5)آیه تطهیر: مطابق روایات مسلمانان صدر اسلام و متأخران،آیه ی 33 سوره احزاب در وصف اهل بیت پیامبر((حضرت علی(ع)،فاطمه زهرا(س) و شباب اهل الجنه حسن (ع) و حسین (ع)))به صراحت تأکید دارد.در این آیه چنین آمده است:«جز این نیست که خداوند اراده کرده است هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت از بین ببرد و شما را پاکیزه گرداند».جریان مباهله نیز شاهدی دیگر بر دلالت فوق است.بطوریکه اسقف نجران دلایل انصراف خود را از مباهله چنین می گوید:«چهره هایی را مشاهده می کنم که اگر روبه درگاه الهی کنند این بیابان را به جهنمی سوزان بدل می کنند و دامنه عذاب آن به سرزمین نجران کشیده می شود».6) آیه ولایت: آیه 55 سوره مائده به روایت و اقوال اکثر مفسرین،در شأن حضرت علی(ع)آمده است:«همانا ولی شما خدا و رسول او و کسانی هستند که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکوه می دهند».7)حدیث غدیر:بعد از حجه الوداع همراهان حضرت پیامبر(ص)وقتی به پهنه آبی بنام غدیر رسیدند،پیک وحی رسید و این آیه را از طرف خدا آورد«ای پیامبر آن چه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانی رسالت خدای را بجای نیاوردی و خداوند تو را از گزند مردم حفظ کند».در این هنگام پیامبر(ص)سخنان بسیاری را در عظمت این روز در بین مردم فرمودند«من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار می گذارم،ثقل اکبر که کتاب خداست.....به کنار او چنگ زنید تا گمراه نشوید.ثقل اصغر که عترت و اهل بیت است.خدایم به من خبر داده که این یادگار تا روز رستاخیز از هم جدا نمی شوند».

«هان ای مردم برکتاب و عترت من پیشی نگیرید و همچنین از آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.خداوند مولای من،من مولای مومنان هستم و برآنها از خودشان اولی و سزاوارترم.هان ای مردم هر کس من مولای و رهبر او هستم،علی(ع)هم مولا و رهبر اوست.پروردگارا دوست بدار کسی را که علی(ع)را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی(ع)را دشمن می دارد.خدایا یاران علی(ع)را یاری کن و دشمنان او را خوار و ذلیل گردان. پروردگارا علی(ع)را محور حق قرار بده».در تاریخ آمده است کسانی که از مهاجرین با علی دست دادند؛ابوبکر،عمر،عثمان و طلحه و زبیر بودند.

گذری بر انجمن سقیفه بنی ساعده :

شورای خلافت و سخنان اما (ع) پس از رحلت پیامبر(ص)در واقعه انجمن سقیفه بنی ساعده،ابوبکر بعنوان خلیفه پیامبر(ص)معرفی گردید.حضرت علی(ع)پس از سکوت و خاموشی زیاد پس از این مسئله در سخنانی فرمود:«ای گروه مهاجرین حکومتی که پیامبر(ص)اساس آن را پی ریزی کرد از دودمان او خارج نسازید و وارد خانه های خود نکنید.من صدیق اکبر و فاروق اعلمم.من استوار ترین شمار در جهاد با مشرکان.اعلم به شما در کتاب و سنت پیامبر و آگاه ترین شما به فروع و اصول دین و فصیحترین شما در سخن گفتن و قوی ترین و استوارترین شما در برابر نا ملایمات هستم.چرا در این میراث با من به نزاع برخاستید.اگر سخن بگویم می گویند برفرمانروایی حریص است و اگر خاموش بنشینم می گویند از مرگ می ترسد،به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب به مرگ بیش از علاقه کودک به پستان مادر است».حضرت علی(ع) در خطبه شقیقیه جملات قصاری را بیان فرمودند که به اختصار گزیده ای از آن را می آوریم:«به خدا سوگند آسیای خلافت بر محور وجود من می گردد.از کوهسار من سیل علوم سرازیر می شود.و اندیشه هیچکس بر قله اندیشه من نمی رسد».پس از درگذشت عمر،خلیفه دوم مسلمین،شورای پنج نفره با میان داری عبدالرحمان بن عوف تکلیف تعیین جانشین خلیفه از بین عثمان و حضرت علی(ع)را در دستور کار خود قرار داد و در نهایت رأی به انتخاب عثمان بن عفان به عنوان خلیفه مسلمین داده شد.اما دخالت بی جا و دسیسه های مروان بن حکم داماد عثمان و حکمی که برای قتل شورشیان دار خلافه به سوی مصر وعراق(کوفه)نوشته بود،در نهایت لو رفت و شورشیان که به وساطت علی(ع)دست از محاصردار الخلافه برداشته بودند،پس از اطلاع از این قضیه برگشتند و در نتیجه اقدام به قتل خلیفه مسلمین ،عثمان در یوم دار در مدینه کردند.پس از این حادثه مردم برای انتخاب خلیفه چهارم به خانه حضرت علی ریختند و به زور از وی خواستند تا خلافت مسلمین را به عهده بگیرد.حضرت علی(ع)این حادثه را در خطبه شقشقیه چنین بیان می کند:«مردم مانند موی گردن کفتار به دورم ریختند و از هر طرف بسوی من هجوم آوردند و بسان گله پیرامون مرا گرفتند تا من بیعت آنان را پذیرفتم».

مصائب دوره خلافت امیر مومنان(ع) :

پس از قتل خلیفه سوم،حضرت علی(ع) به عنوان خلیفه مسلمین به مدت چهار سال و دوماه خلافت کرد.در حیات آن حضرت سه گروه علیه امام سه جنگ سخت را به راه انداختند.این لشکرکشی ها از جانب دشمنان حضرت علی(ع) ایجاد و به راه افتاد و فرصت هایی را که امت اسلام می توانست از وجود امیرمومنان(ع)در مدیریت،عدالت و رهبری وی بهره مند شوند را از بین بردند. تمام هم و غم امام(ع) در مدت خلافتش صرف رفع فتنه در بلاد اسلامی توسط سه گروه ناکثان(پیمان شکنان)و قاسطین(ستمگران)و مارقان(خارج شدگان از دین)گردید.سردمداران گروه ناکثان طلحه و زبیر بودند.این گروه در مدینه دست بیعت به حضرت علی(ع)دادند اما به علت حب مقام با تحریک نمودن عایشه همسر پیامبر اکرم(ص)و کمک های بنی امیه برای تصرف بصره،جنگ جمل را به راه انداختند.روایت شده است که در این جنگ وقتی عایشه به سرزمین حواب رسید و صدای سگان آن منطقه بلند شد.گفت:«اینجا کجاست؟»گفتند:حواب است.گفت من همان زنی هستم که از سرزمین «حواب»می گذرد و پیامبر(ص)گفت:«میرا مبادا تو آن زن باشی».پس از جنگ جمل در ملاقاتی که حضرت علی(ع)با زبیر داشت حکایت و خاطره ای از دوره حیات پیامبر(ص)را برای زبیر یاد آوری کرد پیامبر فرموده بودند:«به خدا سوگند تو ای زبیر با او(حضرت علی(ع))می جنگی و در آن حال ستمگر هستی»در تاریخ آمده است زبیر با این یادآوری از جنگ کنار کشید و در بین راه به هلاکت رسید.سردسته گروه قاسطین معاویه و عمروعاص بودند.این دسته قریب به دو سال فکر امام را به خود مشغول ساخت. در جنگ صفین در حالی که سپاه معاویه و امویان در زیر ضربات امام(ع)نزدیک بود بساط حکومت شان برچیده شود و آن شب را به نام «لیله الهریر» نامیده اند،متأسفانه به خاطر ساده اندیشی عده ای از یاران،براساس دسیسه عمروعاص کار به جریان حکمیت کشیده شد.همان کسانی که خواستار پایان جنگ در نبرد صفین و خواستار حکمیت بودند،سیاست و مدیریت حضرت علی(ع)را باز هم در جریان حکمیت نپذیرفتند.این گروه به جای قبول نمودن ابن عباس بعنوان نماینده سپاه امام علی(ع)ابوموسی اشعری (ساده لوح)را بعنوان نماینده معرفی نمودند ابوموسی در جریان حکمیت از عمروعاص نماینده معاویه فریب خورد.پس از این حادثه عده ای از سپاه امام بنای ناسازگاری را گذاشتند،از میان همین گروه«خوارج»جنگ نابحق دیگری برسپاه امیرمومنان(ع)به نام «نهروان»تحمیل نمودند.در جنگ نهروان عده ای که به ظاهر صوت قرآن آنان در سپاه امام می پیچید و پیشانیشان از سجده پینه بسته بود،موجب تفرقه و دو دستگی در سپاه حضرت علی(ع)شدند.مارقان یا خارج شدگان ازدین با این که تا پایان نبرد صفین در رکاب حضرت علی(ع)بودند،از معاویه و عمروعاص فریب خوردند و با پذیرفتن حکمیت و نقض دوباره ی آن برضد حضرت علی(ع)شورش نمودند و جنگ نهروان را به راه انداختند.

شهادت و فرازی از وصیت حضرت علی(ع):

همانطوری که ذکر شد،طی دوران خلافت حضرت علی(ع)جنگ های پیاپی بر وی تحمیل گردید.معاویه ابی سفیان با ایجاد ناامنی در بلاد اسلامی همچون گسیل بسربن ارطاه جهت راهزنی و قتل مسلمانان و یاران و صحابه پیامبر به ویژه قتل مظلومانه ی دو کودک عبیداله بن عباس در سرزمین یمن،اوضاع را به کام امام و یارانش تلخ کرده بود.تاجایی که حضرت امیرمومنان(ع)بارها از مردم عراق(کوفه)می خواست که جهت مقابله با این جرثومه ی فساد،با تمام قوا اعلام آمادگی نمایند،اما مردم کوفه همراهی نمی کردند.تا جایی که آن حضرت به خشم آمد و در واپسین لحظات حیات فرمود:«بار خدایا من از کوفه بیزار و دلتنگ شده ام و ایشان هم از من ملول و سیر گشته اند،پس بهتر از آنان به من عطا کن و بجای من شری را به آن عوض بده».«ای مردم کوفه کار شما دل را می میراند و غم و اندوه را به بار می آورد.....وقتی به شما در تابستان فرمان جهاد می دهم همه می گویید هوا گرم است چون در زمستان شما را به جنگ امر می کنم،می گویید هوا سرد است به ما مهلت ده تا سرما برطرف گردد».بارها در اواخر عمر امام(ع)و به ویژه در ایام میانی ماه مبارک رمضان همان سال شهادتشان بر فراز منبر فرمودند:«شقی ترین مردم این موها را با خون سرم رنگین خواهد کرد».

شب شهادت :

آن حضرت،مهمان دخترش ،ام کلثوم،بود.در آن هنگام بیش از سه لقمه غذا نخورد و سپس به عبادت پرداخت.در تاریخ آمده است در آن شب امام(ع)از اول شب در اضطراب بود،هرچه به طلوع صبح نزدیک تر می شد تشویش وی بیشتر می شد.ابن ملجم مرادی از باقیماندگان گروه خوارج با همکاری مجاشع بن وردان و حمایت اشعث بن قیس مصمم به شهادت امام(ع)شدند.در هنگام نماز صبح در مسجد کوفه در حالی که امیرمومنان(ع)در محراب مسجد سر از سجده برمی داشت ابن ملجم با شمشیر زهرآلود خود محاسن شریف آن حضرت را در خون غلطاند.امام در آن حال فرمودند:«فزت و رب الکعبه».اگرچه بسیاری از مردان بزرگ علیرغم نقش و مسئولیتی که در جامعه خود دارند به تاریخ می پیوندند اما حضرت علی(ع) همانند همه مردان آسمانی نه تنها تاریخ را تصحیح نمود بلکه خود تاریخ ساز گردید و مرزهای دو رویی و نفاق را با صداقت و ایمان برای معاصران و متأخران تعریف و تفسیر نمود و سره را از ناسره برای همیشه تاریخ ترسیم کرد. در وصف شجاعت آن حضرت با وجود فرصت قلیل و محدودیت تحلیل همان طورکه آمده می توان به لیله المبیت، جنگ احد و بدر،فتح قلعه خیبر و...اشاره نمود.بطوری که آن حضرت در تمام جنگ های(غزوات)پیامبر شرکت داشتند.به عنوان نمونه می توان به جنگ خندق اشاره نمود.در جملات تاریخی پیامبر(ص)در وصف علی(ع)آمده است:«برزالایمان کله الی اشرک کله.دو مظهر کامل ایمان و شرک با هم روبرو شدند» باز فرمودند:«ارزش ضربتی که علی(ع)در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جهانیان برتر است».در وصف مظلومیت امام علی(ع)همین بس که به علت تبلیغات مسموم بیش از حد بنی امیه و فرزندان ابوسفیان علیه امام،وقتی که خبر شهادت ایشان در محراب مسجد کوفه به گوش مردم سرزمین های تازه مسلمان شده به ویژه شام رسید،در بهت فرو رفتند و با خود می گفتند؛مگر علی هم نماز می خواند؟!»بنی سفیان (لعنه الله علیهم)دوام و بقاء حکومتشان را که متأثر از کینه دیرینه شان بود،در ذم آن حضرت می دیدند،اوج خباثت و بی دینی آنان بار دیگر پس از شهادت وصی و جانشین پیامبر(ص)در حق فرزندان حضرت علی(ع)و نواده های پیامبر(ص)حسن و حسین(علیه السلام)نشان دادند.با این وصف حضرت علی(ع)در آخرین ساعات حیات پربرکت خود باز از رهنمود و هدایت امت اسلام لحظه ای درنگ ننمود و در وصیت خود فرمودند:«خدا را خدا را در مورد یتیمان،نکند که گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند.نکند که حقوق آنان در اثر عدم رسیدگی شما از بین برود.خدا را خدا را در مورد همسایگان خود خوش رفتاری کنید.پیامبر آنقدر به خوشرویی با همسایگان سفارش می کرد تا آنجا که گمان بردیم به زودی سهمیه ای از ارث برایشان قرار خواهد داد».«خدا را خدا را،در مورد خانه پروردگارتان(مسجد)تا آن هنگام که زنده هستید آن را خالی نگذارید.اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمی شوید و بلاهای الهی شما را فرا می گیرد.بذل و بخشش را فراموش نکنید و از پشت کردن به هم و قطع رابطه بر حذر باشید».بهرحال آن حضرت در شب بیست ویکم سال 40هجری قمری در سن 63 سالگی بدرود حیات گفت.امام حسن(ع)در آن شب فرمودند:«امشب مردی در گذشت که پیشینیان به حقیقت او نرسیدند و آیندگان هرگز مانند او نخواهند دید».


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار