وقتی دنیا را پشت سر میگذاری و تنها از زندگیت یک ساک کوچک لباس و یک دست لباس خاکی رنگ جبهه تنت میکنی، یعنی به جایی میروی که دیگر بازگشتی ندارد. در طول زندگی هر انسانی رفتنهایی است که بعدها آدمی میفهمد آن لحظه دیدار همیشگی مراسم وداع بوده و هربار آن را با خود مرور میکنی، عجیب دلت میگیرد که هیچ چیز نمیتواند بغضت را بشکند مگر اینکه آرام آرام گام برداری و به سمت بهشت زهرا بروی تا با دیدن مزارش، قلبت آرام گیرد.
پا در جبهه که گذاشتی باید لباس خاکی را از تنت بیرون کنی و لباس غواصی تنت کنی و این لباس میشود همه دنیایی که از آن گذشتی و شناسنامه، لباس آخرین دیدار، کفنت و هر آنچه که در آن زمان میپنداری. با لباس غواصی که دل به دریا زدی و با همه تعهدی که به لباست داری پا در آب میگذاری باید مراسم وداعت را نیز برگزار کنی؛ چراکه دیگر نمیدانی دست بسته اسیر دشمن میشوی یا با اصابت یک تیر در عمق همان دریا به گل مینشینی.
شهدای غواص همگی روایت خاص و مشترکی دارند و این روایت داستان کوتاهی از شهید داوود ابراهیمخانی است که در اینجا بیان شد.
خدایا! هجرت برای رضای تو كردم كه در راه تو جهاد كنم......
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا! از تو می خواهم كه در این جهاد مقدس كه رضای تو در آن است، كمكم كنی كه بتوانم با شور و شوق زیادتر كار كنم.
خداوندا! نور ایمان خودت را در قلب ما بتابان، تا بتوانیم در تاریكیها از آن استفاده كنیم.
خداوندا! لذت عشق عبادتهایت را به ما بچشان، كه بهترین لذتها است.
خدایا! تو كه بهتر میدانی من علاقه زیادی به پدر و مادرم و برادر و خواهرانم و اقوام و دوستانم دارم، ولی برای من عزیزتر از آنها اسلام است. وقتی كه اسلام در خطر باشد، باید برای رضای خدا از همه اینها گذشت.
دیر یا زود باید همه این راه را بروند و چه بهتر است، آن طوری كه حسین (ع) و یاران حسین (ع) رفتند، ما هم برویم.
خدایا! تو را شكر میكنم كه مرا در عصری عمر دادی كه رهبری آن، پرچمی را برداشته است كه حسین (ع) برداشته بود. از اسلام و احكام اسلام و از قرآن و از پیامبران كه اول آنها، حضرت آدم (ع) و آخرین آنها، حضرت محمد (ص) و امامان معصوم و روحانیت مبارز كه در راس آنها، امام عزیزمان است، پیروی كنید.
ای مردم! زمانه، زمان تاریكی است و خداوند بر ما مسلمانان منت نهاد و بر ما نوری را عطا كرد كه ما بتوانیم، این نور را برداشته و از تاریكیها گذر كنیم و به روشنایی برسیم و این نور امام عزیز است.
خدایا! هجرت برای رضای تو كردم كه در راه تو جهاد كنم با هر چه در توان دارم و این توان را هم از تو دارم و ما چیزی از خود نداریم و هر چه كه داریم از توست.
خداوندا! مرگ مرا شهادت در راه خودت عطا فرما و موقع شهادت به جای ناله، ذكرت را به زبانم بیار و با چهره خندان مرا ببر.
«آمین یا رب العالمین»