محمدمسجدجامعی، سفیر اسبق ایران در مراکش در گفتگو با خبرآنلاین درباره این مسئله و اهمیت پولیساریو توضیحاتی را ارائه کرده است:
۱ داستان پولیساریو خیلی مفصل است. به طورِ خیلی خلاصه برمیگردد به نیمهی دههی هفتاد قرن گذشته. این منطقه تحت استعمار اسپانیا بود. یعنی منطقهای در جنوب مراکش و الجزائر که از طرف غربی هم با موریتانی هممرز است که بدان صحرای غربی میگویند. اسپانیا اینجا را ترک میکند. در آن موقع بلافاصله با توجه به مستنداتی که مراکشیها ارائه میکردند مدعی بودند که این منطقه جزئی از کشور مراکش است.
۲ معروف است که مراکش تحتِ استعمار فرانسویها بوده است که بود. اما چنانکه گفتیم بخشهایی از آن تحت استعمار اسپانیاییها بود که با مردم محلی بسیار بد رفتار میکردند. عکسی را در ایام مأموریت دیدم که سربازان اسپانیایی با سر بریده مبارزان مراکشی فوتبال بازی میکردند.
۳ بعد از استقلال الجزائر، پیوسته رقابتی بین مراکش و الجزائر، بر سر حاکمیت این منطقه وجود داشت. کمابیش این دو همسایه هموزن هستند به لحاظ جمعیتی. یعنی تقریباً جمعیتهاشان مساوی است، و داستان صحرا وارد رقابت بین این دو همسایه میشود که مسئله را به مراتب پیچیدهتر میکند. به هر حال کسانی که خواهان استقلال صحرا بودهاند، اینها مورد پشتیبانی الجزایر قرار میگیرند و مراکشیها هم خواهان الحاق صحرا هستند. حتی زد و خوردهایی صورت میگیرد، تا اینکه در ۱۹۹۱ قرار میشود نیروهای سازمان ملل، مینورسو، در این منطقه مستقر بشوند. که تا حال حاضر ادامه دارد.
۴ برخی از کشورها هم استقلال صحرا را به رسمیت شناختهاند. کشورهایی که این پولیساریو را به رسمیت شناختهاند، بعضاً در آفریقا بودهاند و یا در آمریکای لاتین و یا در آسیا. پیوسته مراکشیها به لحاظ سیاسی با آنها صحبت میکردهاند و بعضاً حتی به آنها فشار میآوردهاند که این به رسمیت شناختنشان را پس بگیرند. بعضی اوقات پس میگرفتهاند. یک حالت خیلی استثنائی داشته و دارد. خود اهالی این منطقه زبانشان، عربی است و لهجهشان خیلی شبیه است به مردم موریتانی و مردم جنوب مراکش.
۵ مسئله صحرا، در حال حاضر، فقط مسئلهی مراکش و الجزائر نیست. مسئله به داخلِ اروپا، هم کشیده شده است. مخصوصاً در اسپانیا و در فرانسه، عمدتاً در این دو کشور، موضعِ رسمی یک چیز است، موضع احزاب یک چیز دیگر است. به عنوانی میشود گفت که یک عامل فشار این دو کشور است بر مراکش. چون حساسیت مراکشی را به این موضوع میدانند، لذا به عناوین مختلف با این موضوع مانور میکنند. البته کشورهای دیگر اروپا هم این جور هستند. به هر حال هر موقعی که به نوعی بخواهند مراکش را تحت فشار قرار بدهند، مطالبی را در مورد صحرا و حتی استقلال صحرا بیان میکنند. یک بار سفیر آفریقای جنوبی در مراکش میگفت مسئله صحرا و ادامه آن موجب قدرت و ثروت ژنرالهای ارتش آن دو کشور است و لذا ادامه مییابد، چرا که به نفع آنها است.
۶ قبل از انقلاب ایران یکی از نزدیکان ملک حسن که نامش را نمیبرم به طور خصوصی برای مأموریتی محرمانه به ایران میآید تا از ایران هلیکوپتر شنوک بگیرد. درخواست ملک حسن، هشت هلیکوپتر بوده است. ولی به دلیل آشنایی فرستاده شده با همسر شاه در فرانسه که ظاهراً در یک کلاس بودهاند، شاه به جای هشت، سیزده هلیکوپتر میفرستد. از این هلیکوپترها برای سرکوب مبارزان پولیساریو استفاده میشود که البته در آن ایام گرایش سوسیالیستی و مارکسیستی داشتند و ایران قبل از انقلاب متعّهد به مقابله با گرایشهای چپ در کلّ منطقه و حتی در آفریقا بود
۷ بعد از انقلاب موقعی که موضوع حمایت از جنبشهای آزادیبخش مطرح میشود، یکی از جنبشهایی که مورد حمایت قرار میگیرد، همین جبههی پولیساریو است که حتی در تهران هم سفارتی تاسیس میکننند. این عامل مهمی بود در تنش رابطه با مراکش، البته فقط این نبوده است. یعنی رابطهی ایران و مراکش بعد از پیروزی انقلاب به دلائلِ مختلفی دچار تنش بوده است. ولی به هر حال قطع رابطهای که بین ایران و مراکش در زمان ملک حسن صورت میگیرد، به دلیل همین موضوع سفارت است.
۸ مراکش برای ما، به لحاظ اهمیت و حساسیت کشوری است بین درجه دو و درجه سه. نه همسایهی ما است و نه یک کشورِ خیلی مهمی است در چارچوب روابط خارجی ایران. یعنی یک کشورِ بین درجهی دو و درجهی سه است. البته این هم هست که ما هم برای آنها یک کشور اولویتداری نیستیم. چیزی هستیم بین درجه دو و درجهی سه. مدیریت رابطه با مراکش خیلی سخت است و این را مکرر، از همهی سفیران فعالی که در مراکش بودهاند، شنیدهام. چه اروپایی و چه آسیایی و چه آمریکای لاتینی و چه حتی عرب.