به گزارش تابناک کرمان، هرچند در فاصلهی دوسال ونیم باقی مانده تا پایان کار دولت حسن روحانی اقبال عمومی نسبت به دولت وی و همچنین طیفها و افراد وابسته یا طرفدار آن در انتخابات 96 بیش از حد تصور کاهش یافته ، اما برخی وقایع و اخبار حاکی از آن است که این گروهها ، افراد و عناصر نزدیک به جریان طرفدار دولت تدبیر وامید ، همچنان مایلند در تعیین سرنوشت ملت نقش آفرینی داشته و دامنهی این نقش داشتن را تا دستگاه قانونگذاری کشور نیز گسترش دهند.
نمونهی این موضوع ، استارت تعدادی از چهرههای وابسته به جریانهای طرفدار دولت حسن روحانی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه اخیر از مرکز استان است ، که با استعفای علی بهرامی و زهرا ایرانمنش دوعضو شورای اسلامی شهر کرمان (درست چند روزی پس از استعفای مجلسی ماه بانو معصومزاده) و محمدتقی امیری خراسانی مدیرکل ورزش وجوانان از اولین چهرههای آن رونمایی شد.
دو کاندیدایی که در جریان ورود به شورای اسلامی شهرکرمان، در فهرست جریانهای سیاسی طرفدار دولت تدبیر وامید در شهر واستان کرمان جایگاه ثابتی را بخوداختصاص داده وانتظار میرفت اینبار نیز فرش قرمز جناحها وطیفهای اصلاحطلب و دیگر طرفداران دولت دوازدهم زیرپای این دو گسترده گردد.
اما ورود آنان به عرصهی انتخابات در روزهای اخیر نه تنها با استقبال چندان گرمی از سوی محافل طرفدار دولت و رسانههای همسو همراه نبود، بلکه فقط از سوی خرده محافل فاقد تأثیرگذاری کلان ، وبرخی اشخاص وابسته ونزدیکان آنان اعلام وخبررسانی گردید،که به تردیدها وگمانه زنیها و بعضاً نقدهای جدی انجامید.
منتقد دولت ،یاهمسو با دولت ؟
اظهار نظر علی بهرامی در بدو اعلام کاندیداتوری که عنوان نمود خود را سرباز هیچ گروه وجناحی نمیداند ، اگرچه پرکاربردترین وبه نوعی از دِمدهترین جملات کلیشهای چندسال اخیر محسوب میگردد، بیش از آنکه منشأ اعتماد ملت به کاندیدایی تلقی گردد ، میتواند اولین آزمون راستی آزمایی و میزان صداقت یک مدعی دفاع از حقوق ملت راکلید بزند.
هم زهرا ایرانمنش ،علی بهرامی وامیری خراسانی ، وهم برخی دیگر از مدیران دولت روحانی که تا پایان وقت اداری روز پنجشنبه 16 خرداد 98 با اعلام استعفای قانونی خود ، مرکب به سوی خانهی ملت زین مینمایند ، بیش از هرچیز در معرض این مطالبهی مهم قرار خواهند گرفت که نسبت واقعی خود را با دولت کنونی مشخص نموده و به واسطهی نتایج ضعیف عملکرد اقتصادی و معیشتی آن ، از خود سلب مسئولیت ننمایند.
این مطالبه زمانی جدیتر خواهد شد که کاندیداهای طیف طرفدار دولت ، بجای صحنه آراییهای آنچنانی و فریبنده، میتینگها ومجالس پرزرق وبرقِ وعده پراکنی ، وبرخی سفره اندازی ها و ولخرجیهای آزارنده در شرایط اسفبار کنونی ،از سوی مردم مخاطب پاسخگویی به مشکلاتی قرار گیرند که برکشور سایه افکنده اینکه در دوسال اخیر وهمزمان با خالی شدن ناگهانی سفرههای بسیاری از مردم ، لبریز شدن جیبهای مختلاسگران اقتصادی و رانتخواران پرشماری از آقازادگان ، وابستگانِ ، کارگزاران و حامیان نورچشمی دولت وجناحهای دولتی را شاهد هستیم ، امری است که برخلاف کاندیداتوری شوراهای شهر، در جریان انتخابات مجلس، مردم را موشکافانه تر وحساستر از پیش واخواهد داشت تا از کمترین ارتباط وکلای آیندهی خود باجریانات پدید آورندهی فقر وفساد وتبعیض در کشور، (ولو وابستگی خطی وفکری با آنها) آگاه گردیده ،والبته ناخرسند باشند.
امروز اگرچه برائتجویی وفاصله گرفتن از دولت دوازدهم ،به نقشهی فرار رو به جلو برای جریانات وعناصری تبدیل شده که با توسل به روشهای بعضاً فریبکارانه بر رأی ملت تأثیر گذاشته وبا تحمیل یکی از ضعیفترین دولتهای تاریخ بعداز انقلاب شرایط اسفبار فعلی را پدید آوردند. اما... این راهبرد نخ نما از چشم هیچ کس پنهان نمانده وبه صرف اعلام استقلال و بیطرفی نمیتوان ازبیان حقایق وپذیرفتن مسئولیتِ ، بی مسئولیتی ها شانه خالی کرد.
جایگاه نمایندگی و کارآمدی کاندیداهای کنونی
هرچند در انتخابات دورهی قبل مجلس شورای اسلامی وقایعی رقم خورد تا به واسطهی آنها افرادی نه درقواره مجلس ، بلکه در قوارهای کمتر از یک اداره شهرستان نیز برتعدادی ازصندلیهای نهادقانونگذاری کشور جلوس نمایند (که البته پدیدآورندگان این اتفاق نیزطیف طرفداران دولت بودند) اما اینبار همان طیف نیز رویکرد "دربیابان کهنه کفشی نعمت است" را یک راهبرد اشتباه دانستهاند.
رویکردی که فضاحت کوچک آن سلفی موگرینی بود و رأی اعتمادهای «روز به روز» بیشتر از دیروز امثال آخوندی نوع متوسط آن، ونمونههای درشتترش بماند که از ذکر هرکدام ، هم قلم رابشکند و کاغذ بدرد.
القصه این اتفاق باید برای برخی عبرت شده باشد که خانهی ملت را شأن واعتباری فراتر از رویکردهای فیمنیستی یا هدف قراردادن جوانگرایی وجناح گرایی ونظایر اینهاست، که هرکدام در غیر زمان و مکان مناسب خود و غیرهدفمند که اِعمال گردد، خسارت بارتر از فوایدی است که برخی برای آن برمیشمارند.
حداقل در حوزهی مهمی چون شهر کرمان که از قاعدهی "کاچی به از هیچی" درامان مانده ودو چهرهی معتبر وشناخته شده درسطح کشور ، و از متنفذترینهای خانه ملت را به مجالس نهم و دهم روانه نموده ، این سوال مطرح است که افراد داوطلب، بجز اتکا به برخی شعارها وامید دادنهای دوستان ومحافل فرودستی ، ویا مأموریتهای فرماندهان فرادستی ، چه تجربهی خاص ویا توانمندی مافوق دو نماینده حال حاضر شهر در این مجلس پرپیچ وخم وهزار لایه را برای عرضه در کف دارند.
به ویژه که همگی شعار مصلحت کرمان وکرمانی ، وشایستگی جوانان ودختران وپسران این دیار را شعارخود قرار داده ومطمئناً اگر درک کافی نسبت به این مصالح و شایستگی ها داشته باشند ، آنرا درعمل نشان داده وگامهایی درحد توانمندی وتجربه ومقبولیت خود ونه بختآزمایی برخواهند داشت. چرا که در آینده هیچ کوتاهی وناکارآمدی در این سطح ، حتی اگر شعارهای جوانگرایی و حقوق بانوان ، و یا نبردهای حزبی بهانهی آن باشد، از آنجایی که ممکن است چهارسال اتلاف فرصتهای سرنوشتساز در شئون مختلف زندگی نزدیک به یک میلیون کرمانی را به بار آورد ، به سادگی تصمیمات شورایی درکفهی سنجش قرار نخواهد گرفت ، وقابل اغماض و بخشش نخواهد بود.
لذا باید به این توصیه ی اهل فن وعقلانیت توجه جدی معطوف داشت که: تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی، ابعاد و جوانب بسیاری برای موضوع مهمی همچون ماراتن انتخاباتی مجلس شورای اسلامی درپیش روست ،که در ادامه و در زمانهای بعدی به برخی دیگر از آنها خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/*