در فضای مجازی و یادداشت های تحلیلی و خبری حرف های مفت ... حرف های درست ... حرف های منطقی ... طنزهای سیاسی ... طنزهای کیلویی .... و غیره از زبان شخصیت ها و هواداران و پاچه خوارهای احمدی نژاد- علی لاریجانی- مجلسی ها- پیروانی ها- جمنایی ها- اصلاح طلبان- کارگزاران و برخی شهرداران دزد کشور شنیدم و خواندم.
اما جالب ترین طنز و نکتهای که خواندم پیشنهاد
سام درخشانی بازیگر سینما بود
نوشت: پیشنهاد میکنم مردم ماهانه 55 هزار تومان به دولت بدهند در عوض بنزین همان 1000 تومان بماند
در هر حال قبلاً هم گفتم موضوع بنزین یک قانون و اصل است و افرادی که نقد میکنند یا سواد اقتصادی ندارند یا چیزی برای مطرح کردن خود پیدا نکردند.
بنزین باید گران میشد چون قانون این الزام را به دولت داده بود و سیاست اقتصادی هم همین را میطلبد حالا چه حسن روحانی رئیس جمهور باشد چه محمد باقر قالیباف
اینکه مدیریت نشد ... کج سلیقگی کردند و .... جای نقد زیادی دارد
گاهی به خودم میگویم
اگر مدیر از کفرستان بیاوریم بهتر میتواند این امور را اجرایی کند
مشکل مدیران کشور ما این است که به اسم اسلام و دین دزدی میکنند و در حین کم کاری و سهل انگاری و دزدی هم ریش دارند - هم یقه میبندند هم تسبیح به دست میگیرند و هم نماز جمعه میروند
رهبر انقلاب هم اگر هزار بار دیگر در سخنرانی ها آنها را ارشاد کند فایدهای ندارد/ گاهی نقدهای دانشجویان در دیدار با رهبری بسیار تند است و ایشان این نقدها را قبول دارند
قبول داشتن نقدها از سوی رهبری کلی حرف و سخن و معنا دارد و مدیری که میفهمد و باز هم کوتاهی میکند واقعاً آدم فاسدی است
یادم هست آقایان میخواستند سازمان مبارزه با فساد راه بیندازند
در ایران هر وقت نهادی برای مبارزه با فساد یا هر کاری راه افتاد بدانید متولیانش دستی برفساد دارند
فساد در فوتبال
فساد در نفت
فساد در هلال احمر
فساد در بانک مرکزی
فساد در بانک ها
فساد در بیمه ها
فساد در صنعت
فساد در معدن
فساد در گمرک
فساد در بازار
فساد در خیریه ها
و الی ما شاالله ....
بعنوان روزنامهنگار گاهی آنقدر اطلاعات و اخبار بهم میرسد که شبها قلبم درد میگیرد و تا صبح فکر میکنم باید چه کنیم
آدم اگر دردش بگیرد خیلی بهتر از این است که بیخیال باشد
درد این است که میخواهی درد را بنویسی سر و کارت با دادگاه و زندان میافتد
این چه دولت و مدیریتی است که باید روزنامه نگارانی که از مشکلات و فساد مینویسند بازداشت و جریمه و تعقب شوند
گاهی به شاگردانم در دورهها و کلاسها نمیدانم چه بگویم
آنها از خبرنگاری و اصولش پرسش دارند اما من به عقب خودم نگاه میکنم که چه بلاهایی در این کشور بر سر من آمد و چه تهدیدهایی خانواده و فرزندانم متحمل شدند.
روزهای سرد زمستان در سلولهای انفرادی اوین بدون وسایل گرمایشی به این فکر میکردم که اگر من هم دزد بودم یا رشوه میگرفتم و مثل خیلی از همکارانم سرم به کار خودم بود الان اینجا نبودم و بایکوت خبری و کاری نمیشدم
به مدیران و دبیران کثیفی فکر میکردم که در طول کار روزنامهنگاری با آنها برخورد داشتم
بماند ...........
گاهی بازگو کردن برخی نکتهها آدم را به گذشته پرتاب میکند
این روزها وقتی فهمیدم یک خبرنگار اخراجی روزنامه همشهری فساد میلیونی کرده و همچنان پست و مقام دارد بیشتر دلم میسوزد
چقدر این کشور بدون نظارت مدیریت میشود
انتهای پیام/*