به گزارش تابناک،تحلیل ارقام ارائه شده توسط مرکز آمار ایران نشان میدهد دریافتی حقوق و دستمزد کارگران تهران به همراه یارانه دریافتی آنها طی سال جاری حدود ۲۴درصد از هزینههای زندگی آنان را پوشش داده است اما کارگران سیستان و بلوچستان با همین میزان دستمزد توانستهاند حدود ۷۴درصد از متوسط هزینههای زندگی شهری در این استان را بپردازند.
مبنای این تحلیل، جدول شماره ۴۹ از آخرین گزارش بررسی بودجه خانوار در مناطق شهری ایران که در سال ۹۲ منتشر شد قرار گرفته است که با لحاظ کردن تورم ۱۱/۸۷درصدی ۹ ماه ابتدایی سال ۹۳، میزان پوشش پایه مزد قانونی در هزینههای یک خانوار شهری براساس تعداد متوسط خانوار در هر استان محاسبه شده است.
جدولی که ایلنا تهیه کرده است نشان میدهد که بالاترین سطح زندگی خانوار کارگری در مقایسه با سطح متوسط سایر خانوارهای استان مربوط به سیستان و بلوچستان است که هر خانوار کارگری ۷۳/۹۱ درصد از قدرت خرید متوسط سایر خانوارهای استان را داراست و کمترین سطح زندگی برای خانوار کارگری در مقایسه با متوسط سایر خانوارهای استان مربوط به تهران است که خانوار کارگری ساکن در این استان، کمتر از یکچهارم قدرت خرید و سطح زندگی متوسط سایر خانوارها را دارد.
جدول مذکور از این واقعیت پرده برمیدارد که دستمزد ماهانه کارگران حداقلبگیر تنها در دو استان هرمزگان و سیستانوبلوچستان پوشش دهنده دوسوم (۶۶ درصد) تا سهچهارم (۷۵ درصد) هزینههای متوسط زندگی شهری است. این ارقام به ویژه در چنین استانهایی بیش از آنکه نشاندهنده سطح رفاه خانوار کارگری باشد، نشاندهنده برقراری نوعی عدالت در توزیع فقر در این مناطق است.
در حکم نمونه دستمزد کارگران حداقلبگیر در استانهای لرستان، خراسان شمالی و کرمانشاه پوششدهنده نصف (۵۰درصد) تا دوسوم (۶۶درصد) هزینه متوسط خانوار استان است و این در حالی است که مزد کارگران در استانهای خراسان رضوی، زنجان، آذربایجان غربی، قم، خوزستان، گلستان، کردستان، یزد، همدان، اردبیل، آذربایجان شرقی، بوشهر، خراسان جنوبی، مرکزی، مازندران، کرمان، ایلام، چهارمحال و بختیاری، سمنان، فارس، البرز، گیلان، قزوین و کهگیلویه و بویراحمد به میزان یکسوم (۳۳درصد) تا یک دوم (۵۰درصد) از هزینه متوسط خانوار استان کفاف میدهد.
نگاهی به استانهایی که بیشترین فاصله بین دستمزدکارگران و هزینههای متوسط زندگی شهری در آنها حاکم است جای تردیدی باقی نمیگذارد که رقم تعیین شده برای دستمزد سال جاری بر فاصله طبقاتی در استانهایی چون تهران و اصفهان افزوده است به طوری که درآمد کارگران در این دو استان حدود یک سوم از هزینههای زندگیشان را پوشش داده و در مقابل فقر را به صورت عادلانهای در استانهای محروم کشور بین تمامی اقشار توزیع کرده است.
این آمار و ارقام هر انسانی را که در جامعه کنونی ما بسر میبرد بفکر می اندازد. فکری همراه با تاسف و تعجب.تاسف از اینکه نیروی فعال جامعه چگونه به هدر میرود.نیرویی که میتواند چرخهای عظیم کشور را به حرکت درآورد و کشور را عملا از وضعیت رکود و ناگوار موجود خارج کند.و اما تعجب از اینکه با گرانی فعلی حاکم بر جامعه ،این قشر آسیب پذیر چگونه گذران زندگی میکند.چگونه جواب فرزندان خود را در برابر خواهشهای نسل کنونی میدهد.
در این بین خلاء درآمدی که بر این قشر حاکم است چگونه پر میشود؟جامعه عقدهای فرزندان این قشر از بابت کمبودهای زندگی را در آینده چگونه پس خواهد داد؟
آسیب های اجتماعی بروز کرده ناشی از این مشکلات را جامعه با چه هزینه ایی پرداخت خواهد کرد؟