به گزارش تابناک لرستان ،این روزها همه کارشناس و
متخصص توسعه لرستان شدهاند! به هر سایت، لربلاگ و نشریهای که سر بزنید
همه در این زمینه داد سخن سر داده و به مسئولین راهکارهای عجیب میدهند.
متاسفانه بسیاری از مقامات
استان و مسئولین نیز همچنان حرفهای تکراری چندین و چند ساله خود را درباب
توسعه و زیرساخت و مقولاتی از این دست بلغور میکنند و حالا هم با تأثیر
تحولات دیپلماسی کشور بر آینده اقتصاد و همین طور نزدیک شدن به انتخابات
مجلس، بر گرده شکسته پروژههای نیمهکاره که بعضاً حکم معدنفروشی و
کوهخواری را دارد، قرار است فقط میز ریاست و کرسی نمایندگی حفظ شود.
شک نیست که همه ما توسعه
استانمان را میخواهیم وخوشبختی مردمش را، اما هنوز این واقعیت برای اذهان
روشن و عمیق گنگ مانده است که تعریف همه ما به خصوص کسانی که موتور محرکه
توسعه استان هستند، از مفهوم توسعه و کار عمرانی چیست؟ قرار است این توسعه
چه چیزی به زندگی مردم بیافزاید؟
آیا توسعه یعنی صنعتی شدن به
هر قیمتی مانند بلند شدن دود کارخانهها به بهای از بین بردن کوه و جنگل و
پدیدههای تجدیدناپذیر طبیعت؟ یا پالایشگاه و پتروشیمی و پروژههایی که
فقط چشماندازهای طبیعی سرزمین بکری را میبلعد که در امر توسعه آمایش
سرزمینی خاص خود را دارد؟ یا ساخت سدهای پرآب با تاجهای بلند به قیمت
نابود کردن اکوسیستم یک کشور؟ و یا کشاورزی غیر مکانیزهای که منجر به محو
منابع آبی و مرگ رودخانهای چون کشکان در پایین دست شود؟
تا جایی که شواهد نشان میدهد
هم مدیریت استانی در گذشته و امروز و هم افکار عمومی در لرستان با این نوع
تلقی از توسعه یعنی "صنعتی شدن به هر قیمتی" چسبندگی دارد.
مسلماً در خلاء اندیشه مدرن و
ناآگاهی از تحولات مثبت و منفی جهان صنعتی، بوق تبلیغات و مانورهای چندین
و چند ساله مسئولین گذشته و حال بر روی افکار عمومی مردمی که طی دهههای
اخیر تحولات دردناک و جابهجاییهای خشنی را از سر گذرانده و بدتر در فقر و
عدم اشتغال گیر کردهاند، در این باره تاثیرگذار بوده است.
به هر جهت این یک نگرش سطحی
است و برای کسانی که با زاویه دیدی انسانگرایانه به توسعه مینگرند قابل
پذیرش نیست. مطالعات این دسته از افراد در حوزه علوم انسانی و تامل درباره
اندیشه خودانتقادی مدرن در غرب به خصوص آن دسته از کشورهای پیشرفته و صنعتی
با دموکراسیهای نیرومند، آنان را آگاه ساخته که مسائل لرستان ریشهای است
و در ضمن توسعهای که به روح و احساس انسانی خدشه وارد کند و رابطه معنوی
انسان را با طبیعت وتعالی فرهنگ قطع کند، توسعه سالمی نیست و حتی در صورت
موفقیت از ناحیه مسئولین از انسان، موجودی تمام مکانیکی و تکبعدی میسازد و
منابع را نیز نابود میکند.
همان چیزی که در "گذشته غرب
تمام صنعتی"، تجربه شده و روشنفکران و نویسندگان در ابعاد گوناگون منتقد
این روند بودهاند و حتی برخی جامعهشناسان از انسان وابسته به آن به
"انسان تکساحتی" تعبیر میکنند.
درواقع اگر برای فلان نماینده
و بهمان استاندار زیرساخت چیزی صرفاً مکانیکی و صنعتی است، برای این دسته
از افراد فرهیخته که مطالعات عمیق جامعهشناسانه، روانکاوانه، فلسفی،
ادبی و هنری داشته و کلاً به آزادی همه بعدی انسان و تعالی روح او
میاندیشند، زیرساخت یعنی رشد حقوق شهروندی، یعنی تربیت شهروند لر، یعنی
نیرومند کردن نهادهای مدنی، یعنی قویتر کردن هویت قومی و منطقهای در
سایه تعامل با دیگر فرهنگها و اقوام، یعنی در نظر گرفتن ارزیابیهای زیست
محیطی و حفظ منابع برای نسلهای بعد و در همه جهات یعنی دموکراسی به عنوان
یک اصل مسلم و بدیهی برای خوشبختی افراد در جهان آزاد با در نظر گرفتن
تمام شاخصهای دموکراتیک.
البته که آدمی با شکم گرسنه
نمیتواند روشنایی را ببیند و مردم شغل و نان و آب میخواهند و اشتغالزایی
نه شعار که یک واقعیت است ولی نباید از نظر دور داشت که توسعه برای انسان
است و توسعه ایی که بر محور تعالی و منزلت فردی انسان نچرخد و درخدمت رشد
فرهنگ قومی در سایه یک دموکراسی نیرومند نباشد خودمحورانه و در نفس خود
نابودگر یک سرزمین است و فقط منابع را میبلعد.
چیزی که این روزها در موردش
از طرف این همه علاقهمند به توسعه لرستان صحبت میشود بیشتر از این
مایههاست. این افراد مشکلات لرستان را در محدوده کوچک استان و شهر و
روستاهای زادگاه خود میبینند و تحت تاثیر ارزیابیها و مقایسه با
استانهای ظاهراً برخوردار دیگر،خود را آزار میدهند و خواهان گذر از همین
راه هستند، زین سبب برای آنان قابل تصور نیست که لرستان یکی از تکههای قوم
پهناور لر و اقوام ایرانی است و بخش زیادی از مسائلش باید در چارچوب حقوق
اقوام، شناخت پیچیدگیهای درونی آن و چگونگی قرار دادن این موجودیت تاریخی
بر طبق مواد اجتماعیاش برمداریک دموکراسی متکثر حل شود که از سرمایههای
اجتماعی یک قوم و یک ملت با تکثر فراوان تغذیه میکند.
گیریم که لرستان خود جزیرهای
جداست. حال ظرفیتها و منابع بینظیر لرستان و چگونگی دستیابی به توسعه آن
را نه با فلان استان توسعه یافته که فراتر از توان اکولوژیکیاش صنعتی
گشته و با دچار شدن به بحران زیستمحیطی منابع آبی و خاکی را هم نابود کرده
است بلکه آن را با یکی از کشورهای پیشرفته جهان مانند کشورهای اسکاندیناوی
اروپا که در بالاترین ردههای جهانی و بهترین سطوح زندگی مدرن قرار دارند و
برخی از آنها از نظر مساحت از لرستان هم کوچکترند مقایسه کنیم. آنها
صنعتی هستند و ما هم قرار است صنعتی شویم، اما هیچ کدام از این کشورهای
صنعتی به اندازهي ما که این همه شعار توسعه دادهایم وهنوز صنعتی نشدهایم
بر علیه محیط زیست خود عمل نکردهاند؛ چرا؟ فقط به یک دلیل محکم ولی ساده:
آنجا ورای خط سیر تحولات
تاریخی و اجتماعی خود، دموکراسی و حقوق شهروندی حضور قاطع دارد و به عنوان
نمونه،"شاخص زیستمحیطی" نیز یکی از شاخصهای دموکراتیک و حقوق شهروندی
در فرهنگ سیاسی آنان محسوب میشود آنچنان که به راحتی به قیمت ایجاد
اشتغالزایی زیر بار هر پروژه ضد محیط زیستی نمیروند.
این کشورها را پیش از هر چیز،
میراث اندیشه مدرنیته که روشنفکران اروپا در طی قرنها برای بالندگیاش
هزینهها دادهاند ساخته است ولی ما هنوز نتوانستهایم به درک درستی از
مفهوم مدرنیته و شناخت سنت دست یابیم، لذا تجربه زیست مدرن و صنعتی آنها
نشان میدهد که در خلاء فکر و جاماندگی از اندیشه مدرن نمیتوان به آن
توسعه مطلوبی که سطح کیفی زندگی مردم را بالاتر ببرد دست یافت.
امروز حتی اصطلاح "توسعه
پایدار" هم زیاد به گوش میرسد ولی خالی از آن بار معنایی که بشریت مدرن و
در حال احیا از آن میفهمد زیرا توسعه پایداری که بر پایه دموکراسی و رشد
حقوق شهروندی قرار نگیرد ناپایدار است و محکوم به شکست.
در اساس، هیچکس با صنعتی شدن
مخالف نیست ولی باید مفهوم پروریدن شهروند لر و آمایش سرزمینی لرستان را
در نظر گرفت و بدین فهم رسید که: توسعهای که شاخصهای دموکراتیک، حقوق
شهروندی، سرمایههای اجتماعی- فرهنگی یک قوم، آمایش سرزمینی و
ارزیابیهای زیستمحیطی را نادیده بگیرد ناقص است، اینچنین توسعهای
شترگاو پلنگی است و در طول تاریخ معاصر کشورهای خاورمیانه (مانند
مدرنیزاسیون آمرانه و توسعه اجباری عصر پهلوی) تجربه شده و بد بالا آورده
است. اینگونه توسعهای فقط منابع طبیعی و محیط زیست ما را نابود میکند و
ضد حق حیات متعالی انسان این سامانه کهن کوهستانی است و باید رد شود.
این نگرش همین منظری است که به همه ما نشان میدهد چه قدر راه را اشتباه آمدهایم و تازه به هیچ جا هم نرسیدیم و فقط آن چهره
زیبای
رازآمیز، دست نخورده و کهن لرستان را که اگر چه صنعتی نبود ولی لااقل
برای چند باستانشناس و مردم شناس و سیاح جاذبهای داشت، به شکلی زشت و
بدترکیب تغییر دادهایم و حالا نیز، همچنان راه را اشتباه میرویم.
رضا جودکی نژاد