چکیده : استفاده از فضاي مجازي ابزاري است براي ورود به جنگ نرم؛ زيرا نظام سلطه براي تحميل اراده خود به جاي استفاده از ابزارهاي سخت افزارانه، جنگ نرم را با ايفاي نقش ماهواره و اينترنت براي اشغال کشورها در دستورکار قرار داده است، به نحوي که ناکامي آمريکا درجنگ سخت و پرهزينه بودن آن و همين طور شکست اين کشور در عراق و افغانستان با عنايت به هدف هاي تعريف شده سبب تغيير رويکرد گرديده و مقابله با هر نوع تهديدي مستلزم درک عميق و گستره ابعاد و ماهيت آن است. به همين سبب، جمهوري اسلامي ايران نيز براي مقابله مؤثر با تهديدهاي نرم دنياي غرب، ناگزير بايد انواع، ابعاد، گستره و دامنه تأثير آن را بشناسد. پرواضح است، چنين شناختي جز با بهره گيري از روش شناسي (متدولوژي) دقيق علمي حاصل نخواهد شد.
مقدمه:
«اهمیت فضای مجازی به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی است»! عمق استراتژیک این جمله راهبردی را فقط گوینده آن میداند، کسی که میگوید: «اگر میتوانستم خودم مسئولیت این شورا را به عهده میگرفتم»، ولی امر مسلمین و نائب برحق امام زمان (عج) است.
برنامه ریزی، کار و تلاش منسجم از ویژگی های بارز طراحان و مجریان جنگ نرم می باشد. و همه تولیدات و فراورده های صوتی، تصویری و مکتوب جبهه مقابل ملت ایران، مقاصد و اهداف جنگ نرم، البته عمدتاً بطورغیرمستقیم، پیگیری و القا می شود.
ترویج دین حداقلی و دین سکولار را که با هر رفتار شخصی و اجتماعی قابل انطباق است از اهداف پنهان برنامه های عمدتاً اجتماعی رسانه های بیگانه ای است و آنها در پیگیری پیچیده اهداف خود، کاملاً جدی و دارای برنامه هستند اما ما در این زمینه عقب هستیم. بزرگترین شرکتهای دنیا همچون گوگل، مایکروسافت، فیسبوک؛ رویه خود را در جهت استفاده از اطلاعات آنلاین و آفلاین کاربران قرار دادهاند. فرستادن تبلیغات متنوع از برندها و مارکهای معروف در هر زمینهای که با زندگی انسان در ارتباط باشد؛ در سالهای پیشرو در دنیای مجازی عادی سازی خواهد شد.
از سوي ديگر، بايد به اين موضوع اذعان نمود که تغيير راهبردها از جمله هماهنگي آنلاين -که به تعبير صحيح بايد گفت توطئه آنلاين- قبل از آنکه به مثابه تغيير استراتژي ها جهت بالا بردن کارايي آنها باشد، ناشي از استيصال و شکست تصميم هاي گذشته دولتمردان آمريکاست.
انقلابی در دنیای موبایل
شرکتهایی همچون فیسبوک، توییتر، لینکداین (Linkedin) و زینگا سرعت خود را در جهت تولید اپلیکیشنهای جدید بیشتر کردهاند و نیمنگاهی نیز به سمت تولید اپلیکیشنهای بازی داشتهاند. توییتر حضور خود را در عرصه موبایل جدیتر کرده و فیسبوک نیز به تمامی مهندسین خود در زمینه تولیدات موبایل آموزشهای جدید را داده و حضور خود را در عرصه اپلیکیشنهای تصویری بیشتر نموده است.
«امروز جهان درگیر تحوّلات اساسى است، این را نمی شود منکر شد.» بیش از یک سال پس از صدور فرمان تشکیل شورای عالی فضای مجازی، فردی به نام ادوارد اسنودن از آمریکا میگریزد و اسناد مهمی را منتشر میکند. انتشار این اسناد، مهر تائیدی میشود بر لزوم توجه به « ساماندهی امنیت فضای مجازی کشور» و عمق فاجعه بشریِ نقض گسترده حریم خصوصی و حقوق شهروندی توسط شیطان بزرگ، در ایران و دیگر کشورهای جهان را نشان میدهد.
بر اساس یکی از این اسنادِ فوق سریِ افشاشده، آژانس امنیت ملی آمریکا درپروژهای تحت عنوان "”PRISM، ازسال ۲۰۰۷ به سرورهای گوگل، مایکروسافت، یاهو، فیسبوک، پلتاک، یوتیوب، اسکایپ، ایاوال و اپل دسترسی کامل دارد. درک عمق فاجعۀ افشا شده در این سند، زمانی دردناک تر میشود که بدانیم فضای مجازی ایران رسماً درتسخیر محصولات و تارنماهای این کمپانیها است.
سند دیگری به نام Boundless Informant نشان میدهد آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در ایران نقطه کور اطلاعاتی ندارد و آمریکا موفق شده است در یک ماه، ۱۴ میلیارد قطعه-داده از شبکههای تلفن و رایانه کاربران ایرانی جاسوسی کند. این سندِ ننگین بیانگر این است که کشورمان از نظر امنیت فضای مجازی، ناامنترین کشورجهان است و اگر در سالهای گذشته طبق دستور امام « فضای مجازی کشور به بالاترین سطح از امنیت» رسیده بود، امروز این اتفاق جبرانناپذیر رخ نداده بود.
این اسناد و دیگر سندهای منتشرشده باعث شد همه کشورهای جهان از جمله چین، آلمان، روسیه، برزیل، کره جنوبی، فرانسه و دهها کشور دیگر در «شرق و غرب عالم»، به فکر جدایی از اینترنت آمریکایی بیافتند و «تحوّلات اساسى» را در فضای مجازی کشور خود دنبال کنند.
اما لزوماً همه این کشورها نسبت به علت این رفتار نژادپرستانه آمریکا «آگاه» نشدهاند و نمیدانند که اینترنت آمریکایی و پایگاههای اینترنتی صهیونیستیِ گوگل و فیسبوک و امثال اینها بر اساس «تمدن کنونی غرب» به وجود آمدهاند که این تمدن نیز «بر اساس اومانیسم و اصالةالانسانیه» «بنا شده است»؛ «معنای آن این است که انسانیت، عنصر اصلی و هدف اصلی و قبلهی اساسی برای این تمدن خواهد بود» «و باطن این تمدن مادی -که ضد انسان است و ضد فطرت الهی است- دارد خودش را نشان می دهد».
این تمدنِ «بی باک از کارهای زشت»، «در عرصهی اخلاقی» با «توهین به مقدسات» در سایت یوتیوب از طریق انتشار فیلم های توهینآمیز و در شبکه به اصلاح اجتماعی فیسبوک با حفظ و حمایت از صفحه توهین به امام علی النقی (ع) و دیگر معصومین (ع) و در گوگل با برتری دادن به نتایج توهینآمیز، به راحتی «به مقدسات اهانت می کند و آسان و بهعنوان آزادی، مقدسات را، چهرههای نورانی را ملکوک می کند، پیامبران را، بزرگان را، نه فقط پیغمبر ما را، همهی پیغمبران را، مورد اهانت قرار می دهد».
«ازدواج با همجنس! این غیر از همجنسبازی است، بمراتب بالاتر است؛ یعنی علناً منکرِ ضد فطرت را در زندگی خودشان راه می دهند»؛ شبکههای اجتماعی و پایگاههای اینترنتی آمریکایی برای کمک به تشکیل و پشتیبانی از گروههای همجنسگرا در قامت یک مبلغ تمامعیار ظاهر میشوند، به نحوی که گوگل آرم اصلی خود را در حمایت از این تفکر شیطانی تغییر میدهد و فیسبوک گزینه همجنسگرا را در بخش انتخاب جنسیت کاربران خود قرار میدهد! پایگاههای شیطان بزرگ «امروز علناً و صریحاً به این اعتراف می کنند و دو همجنس» در این شبکهها به هم معرفی میشوند و «با یکدیگر ازدواج می کنند و کلیساها این را ثبت می کنند و رئیسجمهور آمریکا اظهارنظر می کند و می گوید من موافقم با این کار!» و با مراجعه به دفتر این پایگاهها، آنها را تشویق میکند!
در شبکههای به اصطلاح اجتماعی آمریکایی از جمله فیسبوک، بیحجابی و بیحیایی و بیعفتی و «شهوترانی» از طریق ترویج مدلینگ، مدسازی و تبلیغ پوشش های غیر اسلامی، استفاده ابزاری از جنس زن، ترویج و تسهیل رابطههای نامشروع از طریق ابزارهای ارتباطی مبتنی بر تلفن همراه مثل وایبر، اینستاگرام، وی چت، واتس اپ و… ترویج موسیقی های محرک جنسی در قالب های مختلف انجام میشود که اینها و بسیاری نمونههای دیگر، نمایانگر «فساد باطنی و درونی» «تمدن غرب» است.
«در جبهه اخلاقی» پایگاههای صهیونیستی فیسبوک و گوگل پلاس با «پر رویی» و «گستاخی» زائدالوصفی، صفحه گروهک های تروریستی مجاهدین خلق، پژاک، جیش العدل، گروههای تکفیری و… را حفظ و ترویج میکنند، به نحوی که این صفحات تبدیل به ابزار جذب، ارتباط گیری و آموزش جنایت های بشری شدهاند. البته افراد بریده از گروهکها نیز بر این مسئله صحه گذاشتهاند.
بر اساس اسناد افشاشده، دولت آمریکا، انگلستان و «رژیم اشغالگر قدس»، ارزشمندترین سرمایهها در عصر اطلاعات، یعنی اطلاعات « ملت ها» را «غارت» کرده و به مرزهای مجازی آنها تجاوز میکنند. در گوگل حق مالکیت معنوی نقض میشود و سرقت کلیک، دزدی پهنای باند و غارت سرمایههای انسانی، فکری و بردهداری نوین را در جهت تفکر صهیونیستیِ غصب و غارت، دنبال میکنند. نمود و نماد این رفتار «ضد حقوق بشری» را میتوان در بازی های برخط، مانند تراوین و ای ریپابلیک، به وضوح مشاهده کرد.
نهادینه کردن و آموزش «خشونت» از طریق بازی های رایانه مانند GTA و رفتارهای خشن در قالب ورزش های ساختگی و خطرناکی مثل کشتی کج را میتوان در تمام بخش های فضای مجازیِ آمریکایی مشاهده کرد. این راهبرد فرهنگی غرب تنها به بازی های رایانهای ختم نمیشود بلکه در زنجیره رسانه ای-شیطانی آنها، شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر و گوگل پلاس در ترویج «خشونت» و «راهاندازی گروههای تندرو، افراطی و آدمکشی» و تحریک مردم و سازماندهی مخالفان با هدف برهم زدن نظم عمومی جوامع، نقش بسزایی دارند.
این رفتار هدفمندِ آمریکا نتیجهای جز ترویج و تشویق افراد به پرخاشگری و نفرت ندارد. گوگل و فیسبوک با ترویج و تاکید بر هفتهای به نام هفته زبان مادری و شیطنت در ایجاد اختلافات مذهبی و «برجسته کردن خصوصیات قومی و دمیدن در آتش قومگرایی، کارهای خطرناکی را دنبال می کند» که این رفتار شیطانی آنها «بازی با آتش است» و باید به «این مسئله مهم» نیز توجه شود.
«فضاحتهای آمریکا» در فضای مجازی فقط به مسائل پیش گفته ختم نمیشود، بلکه « از صد رقم رفتار ضدحقوق بشری آمریکا، مردم دنیا شاید ۸۰ـ۷۰ رقم آن را نمیداند». این «جنایتکارن» «به پول»، «ابزارهای تبلیغاتی» و «علم» در فضای مجازی «مجهز» هستند؛ به نحوی که مرکز اینترنت جهان در یک پادگان نظامی آمریکا قرار دارد و ریاست این مرکز به عهده یک ژنرال عالیرتبه ارتش آمریکا است که وظیفه برقراری حکومتنظامی در اینترنت را بر عهده دارد. البته «عهدشکنی» و «زیادهطلبی» شبکههای اجتماعی و لانههای جاسوسی آمریکا از جمله فیسبوک، «براى مردم دنیا آشکار شده و امروز منفورند در دنیا»؛ به نحوی که صدراعظم آلمان که از متحدان اصلی آمریکاست، صراحتاً از عملکرد شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک انتقاد میکند، مقامات اتحادیه اروپا از کاربران میخواهند فیسبوک و گوگل را ترک کنند و کشورهای مختلف جهان از جمله چین، روسیه، فرانسه، آلمان، ترکیه، برزیل و دهها کشور دیگر رسماً اعلام کردهاند اینترنت خود را از اینترنت آمریکایی جدا میکنند و شبکه ملی اطلاعات و سرویس های امن بومی را در کشورهای خود راهاندازی خواهند کرد. این اقدامات جدا از اعتراضات بینالمللی و صدور قطعنامه و طرح شکایات از دولت آمریکا صورت میگیرد که باعث شده «برای جبههی استکبار آبرویی باقی نماند».
نتیجه اینکه:
در این برهه از زمان نگاه ما به مسائل خودمان و مسائل جهان، باید نگاه جدی باشد. به این معنا که باید به فضای مجازی «نگاه مبتکرانه و اساسی» داشته باشیم. باید باور کنیم که امکان ندارد در فیسبوکِ اسرائیلی، انقلاب اسلامی به بار نشیند و راهکارهای بهینهسازی موتور جستجوگر گوگل (SEO) مزیت های فرهنگی ما را قربانی فرهنگ منحط غرب میکند؛ به نحوی که مدیران پایگاههای اینترنتی ایرانی به دلیل وابستگی تأسفبار کاربران ایرانی به گوگل، ناچارند برای دیده شدن، بر اساس استانداردهای شیطان بزرگ رفتار کنند و با انتشار محتوا و تصاویر «غیر اسلامی» و «غیر اخلاقی» بازدیدگنندگان تارنمای خود را افزایش دهند. یکی دیگر از مهمترین آفتها، عدم «واقع بینیِ واقعیت های موجود» در فضای مجازی است که باعث شده است «ظرفیت های بی شمار ملی» نادیده گرفتهشده و « از دشمنی دشمن، غفلت» شود.
برای بازتر شدن موضوع میتوان آن را اینگونه بیان کرد که بسیاری از «عناصر انقلابی» به دلیل عدم آگاهی، به این مهم توجه نمیکنند که هیچ تفاوتی بین گوگل با آمریکا و فیسبوک با رژیم صهیونیستی نیست، در نتیجه در سرزمین مجازی دشمن مقیم شدهاند و «این را نباید فراموش کنیم؛ این واقعیتی است» که گردانندگان و مالکان این پایگاههای شیطانی «دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملی ما هستند و دشمن ملت ما هستند». به قول سعدی: «دشمن چون از همه حیلتی فرومانَد، سلسلهی دوستی بجنبانَد» و «آنگاه در دوستی کاری کند که هیچ دشمنی نکرده باشد».
منبع : aviny.com
نسبتیابی فرمایشات رهبر انقلاب با فضای مجازی
تهیه و تنظیم: سونیا امیرپور