علی اکبر روح نواز
مجید خدابخش، استاندار اردبیل در دیدار با شماری از جوانان،دلیل تاخیر در عزل مدیران برخی دستگاههای اداری و انتصاب افراد جدید را محدودیت و کم بودن "مدیر” در استان توصیف کرده است؛ او ضمناً گفته که در این باره تصمیم نهایی با خود اوست و مسئولیت هر گونه عزل و نصب مدیران را شخصاً برعهده دارد.
این در حالی است که کمال الدین پیرموذن نماینده مردم اردببل در مجلس شورای اسلامی از مکاتبه رسمی استاندار با مجمع نمایندگان استان خبر داده که در آن خواسته شده تا نمایندگان نظر و دیدگاه خود را در خصوص عزل و نصب لیست یازده نفر از مدیران دستگاههای اداری اعلام کنند.
صرفنظراز رویه اصولی و قابل تحسین تعامل و همفکری نمایندگان قوای مجریه و مقننه به منظور تسهیل امور و حل مشکلات استان،آنچه که از آن به عنوان "کم بودن”مدیر و به زعم نگارنده”قحط الرجال” نام برده می شود قدری موجب تامل و مداقه بیشتر است، بخصوص آن که اگر نیازهای دستگاههای اداری را برای سپردن امور مدیریتی به افراد بر مبنای شاخص های احراز مدیریت بررسی کنیم نه تنها کمبود مدیر، بلکه بی تردید صف طویلی از مدیران برای تصدی مشاغل مدیریتی شکل می گیرد که کافی است به آنان اعتماد شود تا قابلیت های خود را به منصه ظهور برسانند.
ادعای استاندار اردبیل در این زمینه بخصوص زمانی حقیقت پیدا می کرد که استان اردبیل از نظر شاخص های توسعه نه در رتبه های آخر از۳۰ استان کشور! که در ردیف استانهای توسعه یافته و بهره مند از زیرساخت های صنعت،تولید،حمل و نقل، بازرگانی،توریسم و سایر فاکتورهای لازم قرار داشت و آن وقت برای سپردن مدیریت های تخصصی و فنی که امری حساس و ریسک پذیر است ،دست استاندار می لرزید.
قطع به یقین منظور آقای خدابخش از کمبود "مدیر”، مسندهای سیاسی و پست های صرفاً اداری است که برای انتخاب آنان، ملاک، نه تخصص بلکه همسویی سیاسی با جریان حاکم بر دولت است و لذاست که نگرانی پیش آمده با یک حساب سرانگشتی و کنار هم گذاشتن اظهارات متناقض استاندار و نماینده مجلس کاملاً هویداست؛ کشمکش سیاسی که در سال انتخابات، هر نماینده ای سعی می کند گزینه خود را بر کرسی بنشاند و نماینده دولت در برابر آن مقاومت می کند اما این ضرورت گریزناپذیر عرف مسلّم و ناشایست در عالم سیاست است که سیاسیون در فضای رسانه و افکار عمومی "پز” مشورت و همفکری می دهند اما به هیچ قیمتی برای رقیب سیاسی حقی قائل نمی شوند.
باید گفت که رویه استاندار محترم اردبیل برای تصمیم گیری دفعی آن هم در سال انتخابات و ماههای منتهی به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی(هماورد احزاب) که بلاشک هر تصمیمی در این مقطع با منافع افراد و جریانات سیاسی تضاد پیدا می کند شبیه "شب امتحان” آن دانشجویی است که در طول ترم تحصیلی، مشغول کارهای غیر از تحصیل بوده و تازه یک شبه می خواهد بدون چالش و تنش، نمره قبولی بگیرد و کشتی خود را آسوده و سالم به ساحل نجات هدایت کند و حالا هم آقای خدابخش خوب می داند در این شرایط، ناگزیر به تسهیم و تقسیم مناصب و پست های سیاسی در راستای شعار محوری دولت است و گرنه حواشی ناشی از چنین تصمیمی در این مقطع زمانی چه بسا او را از پرداختن به متن باز خواهد داشت و هزینه غیرقابل جبران تحمیل می کند.
ناگفته پیداست وقتی نگاه دولت ها به سرمایه انسانی با عینک سیاسی و از دریچه نسبت و همسویی فکری و جناحی تعریف شود نباید انتظار داشت که استاندار اردبیل از تراکم "مدیران” حرفی به میان آورد؛ قحطی "مدیر” از این دیدگاه، برگرفته از نگاه ملوک الطوایفی در عالم سیاست است که متاسفانه گریبانگیر همه دولت ها بوده است و لذا فرافکنی در این زمینه از نظر افکار عمومی مورد پذیرش نیست و شاید استاندار محترم مجبور شود برای تحقق آرزوهای خود گزینه فراخوان جذب و واردات "مدیر” را منتشر کند!
از نگاهی دیگر باید اذعان داشت که وضع موجود محصول سیاست های غلط ادوارگذشته و کنونی است که اغلب مسئولیت ها را بدون فاکتورهای حداقلی به افراد فاقد صلاحیت سپرده اند حال آن که هر جریان سیاسی و دولت برآمده از آن برای اثبات قابلیت خود جهت اداره کشور بایستی مدیرانی متخصص را مختص حوزه های گوناگون تربیت کند و در گردش قدرت بتواند دوباره از آنان و رویش های حاصله بهره ببرد نه این که استاندار برای یافتن فردی با شاخص های تعریف شده در دایره و چارچوب های تشکیلاتی، حکایت همان چراغ به دستی باشد که در روز روشن دنبال فرد موردنظرش است!
استاندار اردبیل به عنوان نماد مدیریت کارگزاران سازندگی باید معترف باشد که نه تنها جریان متبوعش بلکه خیلی از احزاب در کشور از مستی ناشی از کسب قدرت نه برنامه ای برای آموزش و کاردسازی مدیران در حوزه های تخصصی دارند بلکه همه کوشش آنان معطوف به پست های سیاسی در رده های گوناگون مدیریتی است که چندان نیازی به تخصص ندارد و برای سپردن این امور ترجیحاً باجناق ها و پسرخاله ها بر سایرین اولویت پیدا کنند.