دیرزمانی از ایامی نمیگذرد که گذشتگان ما با افتخار با لهجه خود در
کوچهها و خیابانهای شهرشان و حتی هنگام دیدن یکدیگر در سراسر کشور صحبت
میکردند اما نسل حاضر این را مانند سنتی قدیمی به خاطرات سپرده و این
روزها لهجه زیبای یزدی جای خود را به لهجه فارسی یا همان لهجه رسمیکشور
داده است.
تاسفبار آن است که کودکانمان نه اینکه به این زبان سخن نگویند؛ بلکه
قادر به صحبت کردن به این لهجه شیرین نباشند و اینگونه است که زبان در
نبود آموزش میمیرد تا جایی که آیندگان چیزی جز خواندن در کتابها از این
لهجه به یاد نخواهند آورد.
این روزها کم نیستند خانوادههایی یزدی که ترجیح میدهند کودکانشان فارسی
صحبت کنند یا اگر اینگونه نباشد کودکانشان بر این مساله اصرار میورزند که
با لهجه فارسی اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت!
اعتماد به نفس با لهجه فارسی رسمی
ملینا کودک یزدی، در پایه ابتدایی تحصیل میکند. میبینیم که با
خانوادهاش که بومی یزد هستند، با لهجه فارسی صحبت میکند و وقتی علت را
از وی جویا میشویم، میگوید: «یزدی صحبت کردن را دوست ندارم؛ من تهرانی
هستم! دوست دارم همه مرا تهرانی بشناسند. وقتی با لهجه صحبت میکنم توجه
بیشتری را جلب خواهم کرد.»
ملینا میگوید: «به مسافرت که میرویم لهجه ما را متوجه نمیشوند، اما زمانی که با لهجه فارسی صحبت میکنیم کاملا متوجه میشوند.»
مادر ملینا با بیان اینکه با فرزندم از زمان طفولیت با لهجه رسمی صحبت
کردهام، میگوید: اصراری به یزدی حرف زدن فرزندم ندارم؛ انتخاب را به عهده
خودش گذاشتم؛ او نیز ترجیح میدهد اینگونه سخن بگوید. وی در پاسخ به
سوالی مبنیبر اینکه آیا با ادامه این روند لهجه یزدی در بین نسل آینده،
دستخوش فراموشی نمیشود، میگوید: در حال حاضر هم بین نسل ما و گذشته
تفاوتهای فراوانی در بیان کلمات یزدی وجود دارد و بسیاری از این کلمات از
یاد رفته است.
کاهش برقراری ارتباط با داشتن لهجه یزدی
امیرعلی هم کودکی است که دوست ندارد یزدی صحبت کند و کلماتش را با لهجه فارسی بیان میکند.
مادر این کودک میگوید: ترجیح میدهم فرزندم با لهجه فارسی سخن بگوید.
خانواده همسرم یزدی نیستند و فرزندم زمانی که با آنها مواجه میشود،
گوشهگیر شده و اعتماد به نفسش را از دست میدهد؛ اما زمانی که فارسی صحبت
میکند بچهها بیشتر با او بازی میکنند و امیرعلی هم احساس راحتی میکند.
اما این بی هویتی که پیش از این گریبانگیر لهجههای گیلکی و اصفهانی نیز
شده این روزها با سرعتی زیاد در حال حاضر ریشه دوانیدن در استان یزد است به
طوری که به نظر میرسد و مردم یزدی عزم خود را جزم کردهاند تا کلمات و
لهجه یزد را فراموش کنند. در سالهای اخیر والدین یزدی صحبت نکردن
کودکانشان با لهجه یزدی را نوعی بالا بودن سطح فرهنگ خود تلقی میکنند و در
بین نسل حاضر در شهر یزد کمتر کودکی را مشاهده میکنیم که یزدی صحبت کند.
ارتباط با غیر بومیان و کم رنگ شدن لهجه یزدی
کارشناس مسئول دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی استان با
بیان اینکه یزد، استان مهاجرپذیری است میگوید: با توجه به اینکه مهاجران
زیادی از سایر استانها و شهرهای کشور در یزد زندگی میکنند، قابل فهم
نبودن برخی از کلمات یزدی برای سایر لهجهها، به سبب غلظتی که در ادا کردن
آن وجود دارد، برخی از مردم یزد را ملزم کرده است تا با لهجه رسمی سخن
بگویند.
«فاطمه محمدی» در خصوص اشاره خانوادههای یزدی به ارتباط دو موضوع اعتماد
به نفس و لهجه، تصریح میکند: مبحث اعتماد به نفس در بین خانوادهها در
زمینه لهجه، کاملا ریشهای است و جای کار بسیار دارد.
وی به موضوع خودباوری میان مردم یزد اشاره میکند و میگوید: در گذشته
مهارتهای اجتماعی و کلامی آنچنان رشد ملموسی نداشت و در حال حاضر ارتباط
مردم با جامعه نسبت به گذشته گستردهتر شده است و در این میان یزدیها هنوز
به این خودباوری نرسیدهاند که لهجه آنها جایگاه والایی میان لهجههای
ایران دارد. این کارشناس ارشد مشاوره، لهجه یزدی را لهجهای غنی و اصیل
میداند و اشاره میکند: خانوادهها دچار تغییر شده اند و این والدین هستند
که کودکان را تشویق و ترغیب میکنند تا به لهجه رسمی صحبت کنند؛ از نظر
آنها با این کار فرزندانشان رشد اجتماعی بهتری خواهند داشت، در حالی که
صحبت کردن با لهجه غنی یزدی خللی در ارتباطات اجتماعی فرزندان آنها ایجاد
نخواهد کرد.
محمدی با اشاره به وضعیت زندگی کنونی و دغدغههای آن میگوید: در حال حاضر
شاغل بودن پدر و مادر و تنها ماندن کودکان در منزل و همچنین ارتباط آنها
با وسایل ارتباط جمعی و استفاده از شبکههای اجتماعی و نیز تغییر سبک
ارتباطات، همگی موجب شده تا لهجه یزدی هر روز کمرنگتر شود.
سمیه رضایی