«استقبال سرد» کار دست مدیر کل سیاسی استاندار داد؟!

گویا حواشی پیش آمده درباره سفر اخیر رئیس جمهور قرار نیست پایانی داشته باشد؛ همان سفری که با استقبال اندک مردم همراه شد تا رئیس ستاد مردمی(!) استقبال، طی نامه‌ای از مردم، رئیس جمهور و هیات همراه وی عذرخواهی کند!


اما در این میان، حکایت سفر اخیر رئیس دولت و همراهانش به مازندران، حکایت متفاوتی است چراکه برخی تصاویر منتشر شده از حاشیه این سفر حکایت از استقبال اندک مردم از دولت مردان دارد؛ داستانی که مورد تایید طرفداران دولت نیست اما منتقدان دولت دستاویزی محکم برای اثباتش در اختیار دارند؛ نامه رئیس ستاد استقبال مردمی(!) استقبال از رئیس جمهور!

البته این نامه که حاوی گلایه هایی از برخی مسئولان استانی مبنی بر همکاری ننمودنشان با ستاد استقبال و عذرخواهی از مردم و رئیس جمهور بابت استقبال اندک از کاروان دولت تدبیر و امید است، فرصت دیگری هم در اختیار منتقدان قرار داده که آن هم به نوبه خود، فرصتی استثنایی به شمار می‌آید چراکه ثابت کرده استقبال های مردمی، تحت تاثیر عملکرد یک ستاد هستند نه خودجوش. ستادی که می‌تواند به گونه‌ای عمل کند که استقبال شدیدتر شود و در غیر اینصورت، استقبالی سرد، درست مثل سفر مازندران شکل خواهد گرفت.

فارغ از تاثیر این نامه در برهم زدن توازن منتقدان و طرفداران دولت در یک موضوع حاشیه ای و حتی کم اهمیت، مواردی که در آن درج شده بود شائبه های دیگری هم ایجاد می‌کرد؛ شائبه هایی از جنس کارشکنی که امضا کننده نامه مدعی شده بود از طرف برخی مسئولان بوده و از سوی دیگر، برخی احساس می‌کردند که هدف از نگارش چنین نامه ای باشد.

به عبارت بهتر، هرچه ستاد استقبال مدعی شده بود که کارشکنی ها موجب استقبال اندک شده، برخی مدعی بودند استقبال اندک دستمایه برخی کارشکنی ها و تسویه حساب ها شده و این نامه را موید مدعای خود می‌دانستند تا این گونه به نظر برسد که سفر هیات دولت به مازندران دستمایه بروز اختلافات سیاسی در این استان شده است.

این گمانه زنی ها در حالی بی پاسخ مانده بود که روز گذشته اتفاقی عجیب نظر همه را به خود جلب کرد و موجب شد در آستانه تعطیلات تاسوعا و عاشورای حسینی، بار دیگر حاشیه های سفر کذایی دولت مردان به مازندران، به صدر اخبار بازگردد؛ اتفاقی که از جنس برکناری یکی از مسئولان استان، آن هم به شیوه‌ای عجیب، کم سابقه و البته نامهربانانه بود.

ماجرا از این قرار بود که روز گذشته خبری روی خروجی سایت استانداری مازندران قرار گرفت که یک خط بیشتر نداشت ولی معانی زیادی به ذهن متبادر می‌کرد: «با صدور حکمی از سوی دکتر ربیع فلاح، استاندار مازندران، حسین حسن‌نژاد، مدیرکل سیاسی استانداری مازندران از سمت خود برکنار شد.»

اکنون کافی است تا ادبیات رایج در قطع همکاری، ولو ناگهانی را مرور کنیم تا دریابیم که کمتر پیش آمده خبر برکناری مسئولان، بر اساس حکمی یک خطی باشد، روی خروجی سایت رسمی یک نهاد قرار بگیرد، علت آن بیان نشود و حتی در اعلام آن از واژه هایی چنین نامهربانانه بهره برده باشند.

این در حالی است که در این حکم یک خطی نه نشانه ای از تقدیر از زحمات مدیر معزول به چشم می‌خورد و نه درباره جایگزینی وی یا چگونگی تصمیم گیری در این باره سخنی به میان آمده است تا بتوان نتیجه گرفت که اتفاقی به روال معمول رخ نداده و احتمالا در پس این تصمیم گیری، حرف های ناگفته زیادی مطرح است.

ماجرا زمانی عجیب تر می‌شود که بدانیم روابط عمومی استانداری مازندران در گفت‌وگو با یک خبرگزاری، درباره این برکناره اظهار بی اطلاعی کرده است؛ حاشیه ای قابل توجه که برخی با اشاره به سابقه کاریِ مدیر معزول، آن هم در کسوت فرماندار چند شهر در دوره اصلاحات، شاخ و برگ های دیگری هم برایش بیان می‌کنند تا ثابت شود که این عزل، موضوعی عادی و البته به دور از تنش (احتمالا از نوع سیاسی) نبوده است.

اکنون کافی است تا اندکی به عقب تر بازگردیم و ماجرای استقبال سرد از رئیس جمهور در سفر به این استان را مرور کنیم تا این ابهام در ذهنمان پر رنگ شود که آیا این برکناری ناگهانی با آن ماجرا ارتباطی دارد یا خیر؟ با حواشی بعد از آن و ماجرای تسویه حسابی که برخی از نامه عذرخواهی استنباطش می‌کردند، چه؟ آیا با توجه به شکل ماجرا، بی انصافی است که می‌بینیم برخی نتیجه گرفته‌اند حکم یک خطی دیروز، پس لرزه های سفر یکی دو هفته پیش رئیس جمهور به این استان شمالی کشورمان است؟!



تابناک